گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

کدام سرو به بالای دوست ماند راست

بگو دلا و به بستان نظر کن از چپ و راست

نگاه کردم و دیدم ز دور می آمد

نگار و سرو به پیشش به یک قدم برخاست

نه سرو بود و نه طوبی صنوبری دیدم

میان باغ و یقین شد که قد دلبر ماست

به سرو گفت که بنشین ز پا به پیش قدم

تو سرکشی به وجود منی چنین نه رواست

به لرزه در قدمش اوفتاد و گفت منم

کمینه چاکر آن قامتت که بس زیباست

گل از فروغ رخت در چمن ز بار بریخت

مه دو هفته بدیدش ز شرم او می کاست

دلم ببرد ز دست و سپرد ترک خطا

به ابروی کج و زلفش که پر ز چین و خطاست

به غمزه خون جهانی بریخت آن دلبر

دلم ببرد به دزدی ز چشم او پیداست

کسی به قدّ توأش دست رس کجا باشد

کنون چو زیر فلک کار قامتت بالاست