گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

من نمی یابم دوای درد دل

با که گویم ماجرای درد دل

درد دل گر باشد از عشقت دوا

می کشم از جان بلای درد دل

از طبیب دل دوایی خواستم

گفت می دانم دوای درد دل

از لب و رخسار خود کردم دوا

گلشکر بهر شفای درد دل

غیر درد عشق اگرچه راحتست

من نمی خواهم به جای درد دل

گر نمی دانی که درد من ز چیست

رنگ روی من گوای درد دل

مرغ جانم را پر و بالش بسوخت

از فراقت در هوای درد دل