دغدغه ی وصل تو چون برود از دماغ
کیست که از عشق تو بر دل او نیست داغ
داغ غم عشق تو بر همه دلها بود
لیک مزاج تو را هست ز عالم فراغ
گل چو رخت کی شکفت در چمن و گلستان
سرو چو قدت نرست در همه بستان و باغ
باغ جهان بی توأم هست چو زندان ولی
با رخ گلرنگ تو فارغم از باغ و راغ
مهر رخت دلبرا هیچ تو دانی که چیست
در تن من چون روان چشم مرا چون چراغ
نکهت زلفت فرست سوی من از صبحدم
تا که بیاسایدم از سر زلفت دماغ
دلبر دلخواه را این دو جهت عالیست
روی وفا در زوال حسن گرفته بلاغ
گل بشد از بوستان خار جفا بردمید
داد کنون بوستان شحنگی خود به زاغ
بلبل و کبک و تذرو از در بستان برفت
بین که جهان چون گرفت قمری و زاغ و کلاغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نگرانی و درد ناشی از عشق میپردازد. شاعر به شدت تحت تأثیر احساساتش قرار دارد و از داغی که عشق معشوق در دل دیگران ایجاد کرده، سخن میگوید. او به زیباییهای معشوق اشاره میکند و نغمههای دلنشین عشق را با گل و باغ مقایسه میکند. اما در absence معشوق، جهان برای او مثل زندانی میماند. شاعر نیز از آرزوی حضور زلف سیاه معشوق صحبت میکند و این را نشانهای از عشقاش به او میداند. در پایان، شاعر به تغییرات طبیعی در عالم و درد ناشی از جدایی از عشق اشاره میکند و از ناپایداری زیباییها و خوشیهای دنیوی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: وقتی نگرانی از وصال تو از ذهن کسی برود، دیگر چه کسی وجود دارد که بر دلش از عشق تو نشانی نباشد؟
هوش مصنوعی: غم عشق تو درد و رنجی است که بر دلهای همه سنگینی کرده است، اما تو خود از این دنیا بیاعتنا و غافل هستی.
هوش مصنوعی: وقتی که تو به زیبایی و شکوه در چمن و گلستان جلوهگری میکنی، گلها و سروها نیز به زیبایی تو رونق میگیرند و در هر بستان و باغ به پای تو میبالند.
هوش مصنوعی: دنیا بدون تو برای من مانند زندانی است، اما با دیدن چهرهی زیبا و رنگارنگ تو، دیگر نیازی به باغ و طبیعت ندارم و در خوشی غوطهورم.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی تو را میدانم که چه تأثیری بر من دارد؛ چون روشنایی چشم من همچون نوری است که درونم را روشنگر میکند.
هوش مصنوعی: عطر و بوی زلفهای تو را از صبح زود به سوی من بفرست تا بتوانم از خستگی و دلتنگیام راحت شوم.
هوش مصنوعی: عشقی که دل را میبرد، در دو ویژگی برجسته است: یکی وفاداری که حتی در زمان کاهش زیبایی هم پابرجا میماند، و دیگری این که صحبتهای دلنشین او همیشه دلنواز است.
هوش مصنوعی: گل از باغ رخت بربست و خارهای ظلمت مرا رنجاند. اکنون در دل خیال خود، باغی سرسبز و شاداب دارم که در آن زاغی به پرواز درآمده است.
هوش مصنوعی: بلبل، کبک و دیگر پرندگان زیبا از باغ خارج شدند و بنگر که چگونه جهان تغییر کرده است، چرا که قناری، زاغ و کلاغ جایگزین آنها شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد سری میدهد، عقل مشوش دماغ
کو ز قدح یک فروغ، وز همه عالم فراغ
ای دم مشکین صبح، شمع سحر برفروز
تا بنشاند دمی، باد دماغ چراغ
مهر توام در دل است، مهر توام بر زبان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.