چند ز دیده خون دل بر رخ جان چکانمش
چند فغان ز عشق تو تا به فلک رسانمش
آتش اشتیاق تو شعله زند درون جان
هردم از آب دیدگان باز فرونشانمش
ای تو چو سرو جان ما در چمن جهان خرام
تا سر و جان به پای تو همچو درم فشانمش
راست بگو که چون قلم در صفت جمال تو
مردم دیده در جهان چند به سر دوانمش
دل بستد ز دست ما برد به پای غم فکند
هم به توأم امید آن هست که واستانمش
قدر وصال دوستان چون نشناختم چه سود
گر پس ازین شبی دگر یابم قدر دانمش
بو که شبی به دست من دامن وصلش اوفتد
تاز غم جهان مگر یکسره وارهانمش
توسن عشق دوست را زین مراد کرده ام
عرصه وصل عرض کن تا به میان چمانمش
گر ندهد درین جهان کام من رمیده دل
روز جزا در آن جهان دست منست و دامنش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق و عاشقانهاش به محبوب سخن میگوید. او با اشتیاق و درد دل، به عشق و longing خود اشاره میکند و از اندوهی که به خاطر دوری محبوبش تحمل میکند، مینالد. شاعر در تلاش است تا این احساسات را به تصویر بکشد و نشان دهد که چگونه عشقش به محبوب، او را به آتش میکشد و اشکهایش را همچون ابری از غم به زمین میریزد.
او از محبوبش درخواست میکند که مانند سروی، در عالم وجود مغرور و باوقار قدم بزند و او را به سوی خود جلب کند. همچنین، شاعر به یادآوری ارزش وصال با دوستان و محبوبان پرداخته و ابراز میکند که اگر در آینده فرصتی برای وصال پیدا کند، از آن بهره خواهد برد. در نهایت، او به امید روز جزا و وصال در جهان دیگر اشاره میکند و احساس میکند که عشق واقعیاش دست در دست وی خواهد بود.
هوش مصنوعی: به چند بار اشک و آه از عشق تو، همه احساسات و اندوه خود را به نمایش میگذارم و میخواهم صدای فریاد و درد درونیام را تا آسمان برسانم.
هوش مصنوعی: شعلهی عشق تو همیشه در دل من روشن است و هر لحظه از چشمانم آب میریزد، اما نتوانستهام آن را خاموش کنم.
هوش مصنوعی: ای تو که مانند سرو، جان ما را در باغ زندگی زنده میکنی، با زیبایی و جلال خود، در حرکت باش تا من هم سر و جانم را در پای تو برافشانم.
هوش مصنوعی: صادقانه بگو که چطور میتوانم مانند قلمی که توصیف زیبایی تو را میکند، به این کار ادامه دهم و در دنیا چند بار به جستجوی تو بروم.
هوش مصنوعی: دل من از دست من رفته و به غم سپرده شده است، اما همچنان به تو امید دارم که شاید بتوانم آن دل را دوباره به دست آورم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر نتوانستهام ارزش و اهمیت دوستیها را در زمان حضور آنها در کنارم درک کنم، حتی اگر بعدها دوباره فرصتی برای دیدار آنها پیدا کنم، فایدهای نخواهد داشت، زیرا آن لحظههای ارزشمند را از دست دادهام.
هوش مصنوعی: یک شب اگر خوشبختی و وصال محبوبی نصیب من شود، تمام غمها و سختیهای دنیا را میتوانم فراموش کنم و از آنها رها شوم.
هوش مصنوعی: من عشق دوستان را مانند اسب چالاکی تربیت کردهام، حالا این فرصتی که به دست آمده را به من بده تا به وسط میدان بیایم و عشق خود را نشان دهم.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا آنچه میخواهم به من ندهند و دل من آزرده باشد، در روز قیامت آنچه میخواهم در دست من خواهد بود و به دامن او چنگ خواهم زد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیهده همنشین مبروقت من از سخن که نیست
یک نفسم به یاد او هردو جهان غرامتش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.