صبا برو ز بر من مقام یار بپرس
به لطف مسکن و مأوای آن نگار بپرس
چو در رسی به بساط شریف او ز منش
زمین ببوس و پسش نیک بی شمار بپرس
بگو که حال من از جور دشمنان زارست
دمی ز حال دل زار دوستدار بپرس
دلم به خار فراق رخت خراشیدست
ز باد حال من خوار دل فگار بپرس
گرت ز من نکند حال زار من باور
تو حال زار من از جور روزگار بپرس
چو روزگار برآشفت زلف تو با ما
به چشم تو که از آن زلف تابدار بپرس
به بوستان وصالش چو بگذری زنهار
اگر به گل نرسی حال من ز خار بپرس
چو اندرون دل من ز جور او ریشست
ز حال ناله ی زارم تو زینهار بپرس
اگر بنفشه زلفش ببینی اندر باغ
بنفشه را ز من خوار سوگوار بپرس
وگر به نرگس تر بگذری میان چمن
امانتت که از آن چشم پرخمار بپرس
وگر به قامت سرو چمن درآویزی
ز قد نارون یار غمگسار بپرس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبا نشان غبار دیار یار بپرس
دوای چشم ضرر دیده زان غبار بپرس
هزار بار گر از یار بر دلم بیش است
به جان یار که او را هزار یار بپرس
ز زلف دوست که مجموع او پریشانیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.