دل ما بردی و یک دم طرف مات نبود
گرچه ای سرو به جز دیدهٔ ما جات نبود
مهر روی تو نکردیم به جز جان جایش
مهر ما یک سر مو در دل خارات نبود
مدّتی بود که تا کحل بصر میجستم
نیک دیدم که به جز خاک کف پات نبود
قامت سرو سهی در چمن جان بسیار
دیدهام هیچ یکی چون قد زیبات نبود
ای دل خسته تو گفتی که ببوسم پایت
چون رسیدی به برش زَهره و یارات نبود
سالها بود که سرگشتهٔ کویت بودم
بود میلی سوی این خستهجگر یات نبود
گرچه جان در قدمت کردم و دل رفت ز دست
ای ستمگر به جز از شعبده با مات نبود
رخ نهادیم در آن عرصه که فرزین بندیم
شاهرخ زد غم او چاره به جز مات نبود
در جهان بود امیدم به تو بسیار ولی
چه توان کرد مرا عین کرامات نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد جدایی است. شاعر به محبوب خود اشاره میکند و میگوید که دل و جانش فقط برای اوست، اما در عین حال حسرت و ناامیدی عمیقی را نیز احساس میکند. او از زیبایی محبوبش سخن میگوید و میگوید که هیچ چیز همچون او زیبایی ندارد. در نهایت، شاعر به ناکامیهایش در کسب عشق محبوب اشاره میکند و به احساس یأس و ناامیدی از اینکه امیدش به او بینتیجه مانده است، میپردازد. شعر به زیبایی غم و عشق فناپذیر را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: تو دل ما را بردی و لحظهای هم در کنار ما نبودی، هرچند ای سرو، به جز نگاه ما هیچکس تو را نمیبیند.
هوش مصنوعی: ما جز به خاطر جان تو محبت نکردیم؛ محبت ما به تو حتی به اندازهای هم که یک مو در دل تو باشد، وجود نداشت.
هوش مصنوعی: مدتی زمانی را به دنبال چیزی میگشتم که به آن امید داشتم، اما در نهایت متوجه شدم تنها چیزی که یافتهام، خاک زیر پایم است.
هوش مصنوعی: در باغ، مدلهای زیادی از قامت مثل قامت یک سرو بلند و زیبا را دیدهام، اما هیچکدام به آن زیبایی و جذابیت نیستند.
هوش مصنوعی: ای دل آزرده، تو گفتهای که باید پای محبوب را بوسه زنم، اما وقتی به آغوش او رسیدی، نه من توانایی این کار را دارم و نه یاری برای کمک.
هوش مصنوعی: مدتها بود که در پی دیدار تو سرگردان بودم، اما هیچ ارادهای برای بازگشت به دل ناراحتت نداشتم.
هوش مصنوعی: هرچند جانم را به پای تو نثار کردم و قلبم از دست رفت، ای ستمگر، به جز از جادوگری، چیزی برای من نماند.
هوش مصنوعی: در آن مکان که طرز زیبا را به نمایش میگذاریم، به چهره شاهزادهای گرفتار و غمگین نگاه میکنیم و راهی برای خلاصی از غم او نمیبینیم جز اینکه در سکوت و سرگشتگی بمانیم.
هوش مصنوعی: در دنیا بسیار به تو امیدوار بودم، اما چه میتوانم کرد وقتی که واقعیت چیز دیگری است و آنچه انتظار داشتم، وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.