گنجور

 
جهان ملک خاتون

فروغ حسن تو تا در کمال خواهد بود

زبان فکر من از مدح لال خواهد بود

حرام باد بر آنکس همیشه خواب و قرار

که گفت خون دل ما حلال خواهد بود

به جان رسید دل ما ز هجر تو تا کی

تو را ز صحبت ما این ملال خواهد بود

به حسن تکیه مکن بیش از این که هم روزی

کمال حسن تو را هم زوال خواهد بود

اگر چو عود نوازی به وصلم از هجران

یقین که عاقبتم گوشمال خواهد بود

اگر جهان همه حوری شوند پیوسته

دو دیده ام نگران جمال خواهد بود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
خواجوی کرمانی

مرا ز مهر رخت کی ملال خواهد بود

که عشق لم یزل و لا یزال خواهد بود

در آن زمان که امید بقا خیال بود

خیال روی توام در خیال خواهد بود

از آنطرف که توئی گر فراق خواهی جست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه