دردمندان غم عشق دوا می طلبند
وز مراد دو جهان وصل شما می طلبند
دیده ی دیدن روی چو مهت ای دیده
شب و روز و گه و بی گه ز خدا می طلبند
شب وصل تو که چون جان به جهانست عزیز
خلق عالم همه آن را به دعا می طلبند
مه ما چونکه نهانست ز چشم همه خلق
روشنایی رخ دوست ز ما می طلبند
لشکر عشق تو دادند حصار دل ما
جان کنون از من بیچاره چرا می طلبند
خبرت هست که بالای تو سرویست روان
رهروان ره عشق تو بلا می طلبند
لطف تو چونکه طبیب دل رنجورانست
دردمندان جهان از تو دوا می طلبند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.