گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

دردمندان تو از وصل تو درمان طلبند

یک نظر دیدن روی تو چو ایمان طلبند

همچو پروانه ی سرگشته دلِ خلق جهان

بر فروغ رخ تو راه شبستان طلبند

بلبلان را همه فریاد و فغان دانی چیست

عاشقانند و به بستان گل بستان طلبند

در فراق رخ تو ناله برآورد هزار

وین زمان باج خود از باده پرستان طلبند

غمزه شوخ و لب لعل تو با همدیگر

زاری و سوز سحرگاه ز دستان طلبند

به شب دولت وصل تو ندارم دستی

تیغ هجران تو را رستم دستان طلبند

چشم تو خون جهان ریخت ازو نیست عجب

راستی و خرد و عقل ز مستان طلبند