ما را به جهان جز غم روی تو نباشد
منزلگه ما جز سر کوی تو نباشد
مشک ارچه کنندش به سر زلف تو تشبیه
او هیچ نیرزد که به بوی تو نباشد
از دست صبا بوی سر زلف خدا را
بفرست که دلجوی چو بوی تو نباشد
مه گرچه شب افروز و جهان گرد غریبست
بی روی و ریا ماه چو روی تو نباشد
چون دیده ی جان و دلم از حسرت رویت
ای ماه دلفروز به سوی تو نباشد
گل گرچه دلفروز و جهان گرد حریفیست
بویی بودش لیک به بوی تو نباشد
زان زلف چو چوگان چه کند خسته دل من
کاندر غم هجران تو چون گوی تو نباشد
در شانه ی وصل من بیچاره نگارا
چونست که یک تاره ز موی تو نباشد
در کوی غم روی تو ای جان جهانسوز
شب نیست که صد آه ز روی تو نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.