ای خوش آن دم که مرا جان بر جانانه رسد
مرغ روحم ز قفس بر در کاشانه رسد
آشنایان غمت تشنه بر آب وصلند
جرعه ای ده که مبادا که به بیگانه رسد
دل بیچاره به بحر غم تو غوّاص است
مگرش دست ز بخت تو به دردانه رسد
در غم عشق تو زارم مگدازم در غم
بیش از آن بیش مگیرش که به افسانه رسد
مشکل آنست که با شمع رخت جان بازم
تا نگویی که ز من نور به پروانه رسد
سخن آهسته بگو با من مسکین ترسم
نکهت بوی دهان تو به میخانه رسد
من براتی به لب لعل تو دارم به خطت
تا توقّف نکنی باز که پروانه رسد
زلف تو تاب گرفت و دل من شانه ی اوست
بو که یک تاره از این موی بدین شانه رسد
خانه دل سر زلفین پریشان تو شد
چون جهان را نبود حد که بدان خانه رسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلبستگی به معشوق سخن میگوید و به اشتیاق رسیدن به او و احساسات عمیق خود اشاره میکند. او به نمادهای مختلفی از جمله مرغی که از قفس میگ escapes، آشنایانی که در پی وصال هستند و دل غمزدهاش تشبیه میکند. شاعر میخواهد که معشوقش کپک عشق را برطرف کند و از غم و اندوهش بکاهد. او همچنین از دشواری همنشینی با معشوق و لزوم بیان عشقش به آرامی صحبت میکند. زیباترین تصویرها از زلف و لب معشوق نیز در این شعر آمده که نشان از دلباختگی و حسرت شاعر دارد. در نهایت، شاعر به بیپایانی دنیا و عشقش اشاره میکند که به هیچ جا نمیرسد.
هوش مصنوعی: ای کاش روزی بیاید که جانم به معشوقم برسد و روح من همچون پرندهای از قفس آزاد شده و به خانهام بیاید.
هوش مصنوعی: آشنایان درد و غمت آرزوی وصل و نزدیکی به تو را دارند؛ به آنها کمی از آنچه میخواهند عطا کن، تا مبادا این احساس و طلب به دست کسانی بیفتد که به تو نزدیک نیستند.
هوش مصنوعی: دل ناآرام به عمق غم تو فرو رفته و مثل غواصی است که در دریا شنا میکند. اما چنانچه شانس به او روی کند، شاید به گوهر و مروارید برسد.
هوش مصنوعی: در حسرت عشق تو بسیار غمگین و حزین هستم، هرگز نگذار بیشتر از این ناراحت شوم، چرا که درد و رنج من به حدی است که ممکن است به داستانی تلخ تبدیل شود.
هوش مصنوعی: مشکل این است که من با شمع تو زندگی میکنم و جانم را به تو میسپارم، اما تو این را نمیگویی که نوری که به پروانه میرسد از من و وجود من جاری میشود.
هوش مصنوعی: آهسته با من صحبت کن، چون من فقیر و بیچارهام. نکنه بوی خوش دهانت به میخانه برسه و همه جا پخش بشه.
هوش مصنوعی: من نامهای در مورد لبهای زیبا و سرخ تو دارم که در آن به تو گفتهام تا زمانی که پروانهها بیایند، متوقف نشوی.
هوش مصنوعی: زلفهای تو به قدری زیبا و پیچیدهاند که دل من جایگاه محبت و عشق به آنهاست، زیرا تنها یک رشته از موی تو، به این دل و شانهام متصل میشود.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زلفهای آشفته تو به مانند جهانی بیمرز و بیحد، بینهایت گسترده شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.