گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

صبر می باید دلا در کارها

با تو گفتم این حکایت بارها

در ره عشق و بیابان فراق

صبر می باید تو را خروارها

بس گنه دارم ز کردارم مپرس

شرمسارم نیک از آن کردارها

چون نچیدم یک گل از بستان وصل

در دل و جانم شکست آن خارها

بود پندارم که پیوندم به وصل

نیست حاصل هیچ ازین پندارها

در درون ما چرا افروختی

از فروغ مهر خود این نارها

از دو چشم سرخوش و آشوب زلف

در جهان انگیخته بازارها

چشم سرمستت جهان در خود گرفت

در دل من هست ازو آزارها

یاریی باید مرا از لطف تو

چون نیاری برنیاید کارها