یا رب فلک برین دل مسکین چه ها نکرد
یک لحظه با مزاج خودم آشنا نکرد
دایم ستم بود هنر و جور پیشه اش
روزی به سهو با من مسکین وفا نکرد
بس خون دل ز دیده فروریختم ز غم
هرگز زمانه رحم بدین مبتلا نکرد
بر هر که مهر بسته شد از مهر روی دوست
ننشست تا مرا به ضرورت جدا نکرد
بسیار داد کام دلِ تنگ هرکسی
یک لحظه کام این دل محزون روا نکرد
هردم هزار درد به جان و دلم نهاد
وز لطف خوی یک سر مویش دوا نکرد
بگذشت چون هزار نگار آن نگار من
چشمی ز روی لطف برین بینوا نکرد
شاهان شوند ملتفت حال هر گدا
آخر نظر به سوی غریبان چرا نکرد
هرچند جان به راه وفا داده ام ولی
آن بی وفا نگار به غیر از جفا نکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج زیادی که در زندگی احساس کرده، سخن میگوید. او به بیوفایی روزگار و ستمهایی که بر او رفته، اشاره دارد و به این نکته میپردازد که هیچگاه فرصتی برای آرامش و آشتی با خود پیدا نکرده است. شاعر از غمهای عمیق و دردهای پیدرپی که بر دلش نشسته، شکایت میکند و به بیرحمی و بیتوجهی دیگران، حتی کسانی که مهر و محبت به آنها نشان داده، اشاره دارد. بهطور کلی، این شعر انعکاس تجربههای تلخ و ناکامیهای شاعر در جستجوی محبت و آرامش است.
هوش مصنوعی: خدایا، آسمان با این دل بیچاره چه کارها که نکرد! حتی یک لحظه هم مرا با حال و هوای خودم آشنا نکرد.
هوش مصنوعی: در زندگیام همواره با ظلم و ستم مواجه بودهام و زندگیام پر از مشکلات است. روزی به طور ناگهانی، با من که انسان ضعیفی هستم، رفتار نیکویی نشد و وفاداری از خود نشان نداد.
هوش مصنوعی: من از شدت غم و اندوه، بسیار گریه کردهام و هیچگاه زمانه به حال من دلسوزی نکرده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که تحت تاثیر محبت و زیبایی چهره محبوب خود قرار گرفته، احساس آرامش و ثباتی نخواهد داشت تا وقتی که به زوری از هم جدا نشوند.
هوش مصنوعی: هر کسی در زندگی خود خیلی چیزها را خواسته و در عین حال دلش پر از غصه و ناراحتی بوده است، اما هیچکس نتوانسته یک لحظه هم به دل شاد او توجه کند و خوشحالی او را درک کند.
هوش مصنوعی: هر لحظه هزاران درد را به جان و دل من میریزد و از لطف خود، حتی یک سر مو از او هم درمان نمیکند.
هوش مصنوعی: گذشت و مانند هزاران زیبایی، آن معشوق من هرگز یک نگاه با لطف به این بیچاره نینداخت.
هوش مصنوعی: شاهان به حال هر گدای در حال عجز و درماندگی توجه میکنند، اما چرا به غریبان و بیگانگان توجهی نشان نمیدهند؟
هوش مصنوعی: با وجود اینکه جانم را برای وفاداری فدای کردهام، اما آن معشوقهی بی وفا جز خیانت چیزی از خود نشان نداده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اصل بزرگ از بنه هرگز خطا نکرد
کس را گزافه چرخ فلک پادشا نکرد
او بد سزای صدر، جهان ناسزا نکرد
این کار کو بکرد جز از بهر ما نکرد
هرگز به باغ دهر گیائی وفا نکرد
هرگز ز شست چرخ خدنگی خطا نکرد
خیاط روزگار به بالای هیچ کس
پیراهنی ندوخت که آخر قبا نکرد
نقدی نداد دهر که حالی دغل نشد
[...]
لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد
ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد
تشنیع میزنی که جفا کرد آن نگار
خوبی که دید در دو جهان کو جفا نکرد
عشقش شکر بس است اگر او شکر نداد
[...]
دانی که بر نگین سلیمان چه نقش بود
دل در جهان مبند که با کس وفا نکرد
خرم تنی که حاصل عمر عزیز را
با دوستان بخورد و به دشمن رها نکرد
دردا که رفت دلبر و دردم دوا نکرد
صد وعده بیش داد و یکی را وفا نکرد
بردم هزار قصه حاجت به نزد یار
القصه شد روان و حاجت روا نکرد
از آن تیر غمزه بر تن من موی کرد راست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.