نه درد عشق را پنهان توان کرد
نه صبر اندر غم هجران توان کرد
نه بر وصلش توانم شاد گشتن
نه از دست غمش افغان توان کرد
چو زلفش بس پریشانست ما را
کجا فکر سر و سامان توان کرد
چنین دردی که من دارم ز هجران
کجا درد مرا درمان توان کرد
اگر باشد امید روز وصلش
بسی دشوارها آسان توان کرد
اگر عید رخ او رو نماید
بسی جان و جهان قربان توان کرد
تو جانی و ز من دوری نگارا
صبوری راست گو از جان توان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عمق دردهای عشق و غم هجران اشاره میکند و بیان میکند که نه میتواند این درد را پنهان کند و نه خود را در این غم تسلی دهد. او از شور و احساساتش در زمان جدایی صحبت میکند و میگوید که با وجود پریشانی و درد شدید، اگر امیدی به وصال معشوق باشد، دشواریها قابل تحمل میشوند. شاعر در نهایت به دوری معشوق اشاره کرده و به صبوری در برابر این جدایی تکیه میکند.
هوش مصنوعی: نه میتوان درد عشق را از دیگران پنهان کرد و نه میتوان در غم جدایی صبر کرد.
هوش مصنوعی: نه میتوانم به خاطر وصالش شاد باشم و نه از غم دوریاش ناله و شکایت کنم.
هوش مصنوعی: زیبایی و بینظمی زلف او به حدی است که ما نمیتوانیم حتی به فکر نظم و ترتیب بیفتیم.
هوش مصنوعی: دردی که من به خاطر دوری معشوقم احساس میکنم، هیچ درمانی نمیتواند آن را تسکین دهد.
هوش مصنوعی: اگر امیدی به رسیدن به او باشد، بسیاری از سختیها را میتوان با آسانی پشت سر گذاشت.
هوش مصنوعی: اگر روز عید، چهرهی او نمایان شود، انسان میتواند جان و جهان را فدای او کند.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو روح منی و دوریات برایم سخت است. راستش را بگو، آیا میتوانم از جانم برای صبر کردن استفاده کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مسلمانان نه صبر از جان توان کرد
نه درد عشق را درمان توان کرد
نه بر دردش تحمّل هست از این بیش
نه از دست غمش افغان توان کرد
نه وصلش را توان دیدن به خوابی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.