گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

شبت بی من خسته دل خوش مباد

دلم همچو زلفت مشوّش مباد

ز خون دو چشم و ز سوز جگر

چو من کس در آب و در آتش مباد

ز بالای آن قامت همچو سرو

چو من مستمندی بلاکش مباد

به غیر از شراب لب لعل تو

کس از دوستان تو سرخوش مباد

به امّید وصل تو ما در جهان

بجز کوی جانان فروکش مباد

اگرچه به دردم ندارد دوا

همی گویم از جان که دردش مباد