شبت بی من خسته دل خوش مباد
دلم همچو زلفت مشوّش مباد
ز خون دو چشم و ز سوز جگر
چو من کس در آب و در آتش مباد
ز بالای آن قامت همچو سرو
چو من مستمندی بلاکش مباد
به غیر از شراب لب لعل تو
کس از دوستان تو سرخوش مباد
به امّید وصل تو ما در جهان
بجز کوی جانان فروکش مباد
اگرچه به دردم ندارد دوا
همی گویم از جان که دردش مباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس دلتنگی و ناکامی عاشق است. شاعر از شبهای بدون معشوق گلایه میکند و آرزو دارد کسی در این حال و روز او نباشد. او دلش مشوش و عذاب دیده است و از دردهایش میگوید. شاعر به زیبایی معشوقش اشاره میکند و میگوید که جز او هیچ چیز دیگر نمیتواند او را شاد کند. همچنین، او به امید وصال معشوق زندگی میکند و از دردهایی که تحمل میکند میگوید، و به دردی که از فقدان معشوق دارد، با وجود بیفایده بودنش، ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: شبهای تاریک و تنهایی بدون من را برای خودت ناخوشایند تصور نکن. امیدوارم دلت مانند موهایت آشفته و بیقرار نشود.
هوش مصنوعی: کسی نباد که مانند من از اشک و درد دل رنج ببرد، نه در آب و نه در آتش.
هوش مصنوعی: از زیبایی و بلندای قامت او که همچون سرو است، من در حالت مستی و شگفتی هستم؛ امیدوارم که مشکلات و سختیها بر او نرسد.
هوش مصنوعی: جز شراب لب و لبخند تو، هیچ یک از دوستانت نباید خوشحال و سرمست باشد.
هوش مصنوعی: به امید رسیدن به تو، ما در این دنیا هیچ آرزویی جز کوی محبوب نداریم.
هوش مصنوعی: اگرچه دارویی که به درد من بخورد وجود ندارد، اما با همه وجود میگویم که امیدوارم او هیچ دردی نداشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.