گر آیی تنگ یک شب در بر ما
فدای پای جانان این سر ما
چه دولت باشد آن یارب که ناگاه
درآیی همچو سروی از در ما
ندارم دستگاه صبر بشتاب
ز روی لطف اگر آیی بر ما
تویی سرو گلاندام پریروی
بیا بنشین زمانی در بر ما
چه خوش باشد شب مهتاب در باغ
که خرمنها بود گل بر سر ما
بر ما آی ای سرو سخنگوی
بگفتا کس نمیچیند بر ما
مکن زین بیش بر من جور و خواری
که نپسندد جهانبان داور ما
نماند رنج باد و برف و باران
برآید آفتاب خاور ما
خدا خشنود بادا از وفایت
که بشکستی بتان آزر ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.