جز غم به جهان نصیب ما نیست
جز غصّه کسی قریب ما نیست
هستیم محبّ خاک کویش
گویی به جهان حبیب ما نیست
از درد به لب رسید جانم
رحمی به دل طبیب ما نیست
صد طوطی خوش کلام اگر هست
خوبیش چو عندلیب ما نیست
در عشق رخ تو ای نگارین
کس نیست که او رقیب ما نیست
مسکین دل من غریب و عاشق
کس نیست که او رقیب ما نیست
بر خان وصال او بسی کس
هستند ولی نصیب ما نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناامیدی و غم شاعر است. او از این میگوید که در جهان فقط غم و غصه نصیبش شده و هیچ دوستی یا حبیبی در کنار او نیست. عشقش به معشوقی خاص و بیهمتاست و هیچکس نمیتواند جایگزین او باشد. شاعر همچنین احساس تنهایی و غربت میکند و میبیند که حتی در کنار کسانی که در جستوجوی وصال معشوق هستند، نصیب او هیچکس نیست. در نهایت، شعر حالتی از درد و افسوس را نشان میدهد که شاعر با وجود عشق عمیقش، در وضعیت غمانگیزی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: در این دنیا جز اندوه چیز دیگری نصیب ما نمیشود و هیچکس در نزدیکی ما نیست که غصهاش را با ما شریک کند.
هوش مصنوعی: ما عاشق خاک پای تو هستیم، انگار که در کل جهان محبوب ما وجود ندارد.
هوش مصنوعی: جانم به شدت در حال رنج کشیدن است و درد به حدی رسیده که به لبانم نزدیک شده است. اما دریغ از اینکه طبیب ما بر دل ما رحم کند.
هوش مصنوعی: اگرچه صد طوطی با سخنان شیرین وجود دارند، اما زیبایی و دلنوازی کلام ما مانند نغمهی بلبل نیست.
هوش مصنوعی: در عشق تو، ای زیبا، هیچکس نیست که بخواهد با ما رقابت کند.
هوش مصنوعی: دل من بیکس و تنهاست و هیچکس نیست که به معشوقی که من دارم، رقیب من باشد.
هوش مصنوعی: در محفل خوشی و وصال او، افراد زیادی حضور دارند، اما آن خوشبختی و کامیابی نصیب ما نشده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.