گنجور

 
جهان ملک خاتون

مهر از آن دلبر گسستن مشکلست

با غم هجرش نشستن مشکلست

ای مسلمانان به قول دشمنان

دوستان را دل شکستن مشکلست

با وصال روی چون گلبرگ تو

دل به خار هجر خستن مشکلست

جاودان دل بر ندارم از لبش

ز آب حیوان دست شستن مشکلست

دل به درد عشق تو بنهاده ام

آری از بند تو جستن مشکلست

دوستان را دل نمی باید شکست

چون شکستی باز بستن مشکلست

ای جهان با درد او دمساز باش

کز کمند عشق رستن مشکلست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode