جانا چه شد که بنده نوازی نمی کنی
ترک جفا و قلب گدازی نمی کنی
ای دل حقیقتیست مرا عشق آن نگار
ای تیره بخت ترک مجازی نمی کنی
رو گوشه ای بگیر که اندر هوای عشق
گنجشگکی ضعیفی و بازی نمی کنی
مسکین دلم تو جامه جان را به خون دل
شب نیست کز دو دیده نمازی نمی کنی
بر تخت بخت عشق چو محمود غالبست
با ما بگو که از چه ایازی نمی کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ احساس درد و ناامیدی گوینده از بیمحلی و بیتوجهی محبوبش است. او از محبوب میخواهد که دیگر به او جفا نکند و دلش را نسوزاند. گوینده به عشق و حقیقتی که دارد اشاره میکند و از محبوب میخواهد که به او توجه کند. او خود را در وضعیت ضعیفی توصیف میکند که نمیتواند در برابر هوای عشق مقاومت کند و گمان میکند که محبوبش باید به او توجه بیشتری نشان دهد. همچنین به بیتوجهی محبوبش به درد و رنجی که احساس میکند، انتقاد میکند و میپرسد چرا از عشق و محبت او چشمپوشی میکند. در پایان، گوینده به نشانهٔ استقلال و قدرت عشق اشاره میکند و میخواهد بداند که مشکل چیست و چرا محبوبش به او توجهی نمیکند.
هوش مصنوعی: عزیزم، چرا دیگر به من لطف نمیکنی؟ چرا از بیرحمی و سختگیری دست برنمیداری و قلبم را نمیشکنی؟
هوش مصنوعی: ای دل، حقیقتی وجود دارد که آن عشق به آن معشوق زیباست. ای تو که بختت بد است، چرا به عشق دنیوی و ظاهری دل نمیکنی؟
هوش مصنوعی: در جایی بنشین که در فضای عشق، به مانند یک گنجشک بیدفاع، زیست میکنی و بازی نمیکنی.
هوش مصنوعی: دل من بسیار غمگین و بی نواست، تو در تنگنای این رنج و عذابی که بر جان من حاکم است، مانند جامهای در خون دل به نظر میرسی. آیا نمیبینی که از چشمانم هیچ نشانهای از دعا و نیایش بیرون نمیآید؟
هوش مصنوعی: بر تخت بخت عشق، مانند محمود، پیروز و غالب هستیم. با ما بگو که چرا از ایاز، که نماد وفاداری است، یاری نمیجویی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.