دل من به دست آر اگر می توانی
که جز لطف تو کس ندارم تو دانی
ز درد غم عشق بس ناتوانم
به فریاد من رس اگر می توانی
نسیم صبا از من ناتوان [تو]
به گوش نگارم پیامی رسانی
بگویش ز من بیوفایی مکن
چه بد عهد یاری چه نامهربانی
جهان بنده ای شد ز درگاه تو
اگر جان ببخشی اگر دلستانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر از معشوق می‌خواهد که دلش را به دست آورد و به او کمک کند، زیرا تنها او را دارد. او از درد عشق رنج می‌برد و به فریادش می‌رسد. از نسیم صبا می‌خواهد پیامی برای محبوبش بفرستد و از او بخواهد که بیوفایی نکند. شاعر می‌گوید جهان به خاطر معشوق او وام‌دار است و اگر معشوق بخواهد، می‌تواند جان او را بگیرد یا دلش را برنده شود.
هوش مصنوعی: اگر می‌توانی دل مرا به دست بیاور، زیرا جز محبت تو کسی را ندارم و خودت این را می‌دانی.
هوش مصنوعی: از شدت درد عشق بسیار ضعیف شده‌ام، اگر می‌توانی به کمک من بیا.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی از من که ناتوان هستم، پیامی را به محبوبم می‌رسانی.
هوش مصنوعی: به او بگو که به من بی‌وفا نباشد، چه اینکه یاری که چنین عهدش را می‌شکند، بسیار نامهربان است.
هوش مصنوعی: اگر تو به این دنیا جان ببخشی و محبت کنی، این جهان به بندگی تو در می‌آید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رسولا خدا را به جایی که دانی
چه باشد که از من پیامی رسانی؟
نه کار رسول است رفتن به کویش
نسیما ت برخیز اگر می توانی
ز پیش جم دو کبک بلبل آواز
[...]
معرفی ترانه‌هایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیه‌ای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیه‌گذاری باید در گنجور نام‌نویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.