گنجور

 
جهان ملک خاتون

بگفتم با صبا دزدیده رازی

که دارم بر رخ جانان نیازی

گذر کن بر سرابستان حسنش

چو بینی بر لب جو سرو نازی

چو زلف ناشکیبش دلفریبی

چو لعل شکرینش دلنوازی

نظر کن بر رخش از چشم معنی

چو بینی گلرخی شوخی طنازی

زمین را بوسه ده از من بگویش

که در عشقش نباشد پاکبازی

چو من بشنو بگوش هوش جانا

ز باد صبحدم سربسته رازی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ناصرخسرو

نماند کار دنیا جز به بازی

بقائی نیستش هر چون طرازی

تو کبگ کوه و روز و شب عقابان

تو اهل روم و گشت دهر غازی

سر و سامان این میدان نیابد

[...]

سید حسن غزنوی

همیشه قدر و عمر شاه عالم

خداوند جهان سلطان غازی

چو اوج مشتری باد از بلندی

چو دوران فلک باد از درازی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه