گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

دلم دیده به رویی خوب بسته‌ست

ز جستجوی هرکس باز رسته‌ست

چو زلف سرکشت آشفته حالیست

چو لعل می پرستت می پرستست

سر زلف سیاهت را وطن ساخت

جزاک الله به نامی نیک جسته‌ست

دو زلف تو پریشان حال چون من

مدامت نرگس مخمور مستست

رخت بنمای تا روشن شود چشم

که دیدار رخت بر ما خجسته‌ست

بسان بندگان بس سرو آزاد

به خاک راه از آن بالا نشسته‌ست

همیشه جامهٔ مهرت نگارا

به بالای دل ما نیک چستست

دل سنگین من در آرزویت

پریشان حال و سرگردان و خسته‌ست

به باغ جان بسی سرو سمن بوی

که پیش قامت رعناش پستست

گل رویش به دست دیگران است

دل و جان جهان از خار خسته‌ست