دلا این عشق بازی تا به کی بی
شب هجرش درازی تا به کی بی
سهی سروا مکن جز راستی هیچ
بهل بازی که بازی تا به کی بی
زبان با ما دلت با دیگرانست
بگو این حقّه بازی تا به کی بی
دلم در بوته هجران به زاری
نگویی جان گدازی تا به کی بی
کبوتروار شد در مهربانی
مجو دوری که بازی تا به کی بی
مکن مر دوستان را خوار و غمخوار
چنین دشمن نوازی تا به کی بی
نیاز ما به وصلت هست بسیار
تو را این بی نیازی تا به کی بی
سرافکندست نرگس پیش چشمت
ترا این سرفرازی تا به کی بی
مرا خرقه به خون دیده پالود
به خون جامه نمازی تا به کی بی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.