گفتم که میارید ز بازار بنفشه
تا خود بچند از لب جوبار بنفشه
گفتم [که] ز جوبار و ز بازار نشاید
آرند مگر از خط دلدار بنفشه
چون دید به گرد رخ او خط دلاویز
از شرم خطت گشت نگوسار بنفشه
از بوی سر زلف شکن بر شکن دوست
در خواب شده نرگس و بیدار بنفشه
از روی تعشّق که ببوسد کف پایت
با خاک ره از جان شده هموار بنفشه
تا بر سر او پای نهی ای بت دلخواه
بر خاک فتادست چنین خوار بنفشه
تا دسته گل دید به دست بت گلرخ
از دسته بدر رفت به یکبار بنفشه
سوسن شده آزاد وز چشمان تو نرگس
مست او به جهان گشته و هشیار بنفشه
هر چند که سر بر سر زانوی غمت هست
چون زلف مپیچان تو سر از بار بنفشه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و به تأثیرات عشق بر گیاهان و گلها اشاره میکند. او به تصویر کشیدن بنفشه و نرگس پرداخته و میگوید که چگونه زیبایی محبوبش باعث شرم و خوابآلودگی گلها میشود. شاعر همچنین به عشق و دلدادگی خود اشاره کرده و به تمایلش برای بوسیدن خاک پای معشوق و قربانی کردن خود در راه عشق اشاره میکند. در نهایت، با بیان این نکته که در سختی و غم اوست، او از زیباییهای عشق و اثرات آن بر گیاهان و احساسات خود پردهبرداری میکند.
هوش مصنوعی: گفتم که از بازار گل بنفشه برایم بیاورید تا خودم هم از کنار جوی آب گل بنفشه بچینم.
هوش مصنوعی: گفتم که از جویبار و بازار چیز خوبی به دست نمیآید، مگر اینکه از محبت و عشق معشوق به دست آید.
هوش مصنوعی: وقتی دید که دور صورتش خطی زیبا و دلنواز وجود دارد، از شرم، خط او به رنگ بنفشه درآمد.
هوش مصنوعی: از عطر و بوی موی زیبای معشوق، نرگس خواب آلود و بنفشه بیدار شدهاند.
هوش مصنوعی: از روی عشق، اگر کسی پای تو را بوسه بدهد، این نشاندهندهی احترام و ارادت او است. او با تمامی وجود و جانش، راهی را که تو در آن هستی، هموار و زیبا میسازد، مانند بنفشهای که در دل خاک میروید.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی بر چهرهاش پا بگذاری، بدان که این دلفریب و زیبا در خاک به سر میبرد و چنین در حقش بیاحترامی میکنی.
هوش مصنوعی: وقتی دسته گلی را در دست معشوق زیبایش دید، به یک باره تمام گلهای بنفشه از دلسردی و غفلت، پژمرده شدند.
هوش مصنوعی: سوسن به زیبایی و آزادگی رسیده و از چشمان تو، نرگس که در مستی غرق شده، به جهان شناخته شده و بیدار مانند بنفشه است.
هوش مصنوعی: هرچند که سرم روی زانوی غمت قرار دارد و در این حال تو موهایت را پیچاندهای، باز هم سرم را از سنگینی باری که بر دوش دارم نمیچرخانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.