ای دلم در لعل شکّرخای تو
جسته جان در قامت و بالای تو
هیچ سروی نیست مانند قدت
من بچینم درد سر تا پای تو
روح بفزاید دگر بار ار زنم
بوسه ای بر لعل روح افزای تو
همچو چشمت جان من مدهوش و مست
همچو زلفت دل شده شیدای تو
یک زمان این بنده را در خاطرت
بگذران تا بگذرم از رای تو
غمزه ات دلدوز و بس عاشق کش است
زان سر زلفین مارافسای تو
ای عزیز من ندیده هیچکس
در جهان چون ترکش شهلای تو
گل به بستان گر بود با رنگ و بوی
کی بود چون چهره زیبای تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر با وصف زیباییهای معشوق از جمله قد و قامت او و تاثیر آن بر خود، احساسات عمیق و مستی را که از عشق به او تجربه میکند، بیان میکند. او به غمزهها و زلفهای معشوق اشاره میکند و آرزو میکند که در خاطره او بماند. در نهایت، شاعر زیبایی معشوق را با گلهای باغ مقایسه میکند و به این نتیجه میرسد که هیچ چیز در جهان نمیتواند با زیبایی چهرهی معشوقش برابر باشد.
هوش مصنوعی: ای دل من، جانم را در زیبایی و قامت دلفریبت یافتهام.
هوش مصنوعی: هیچ درختی به زیبايي قامت تو وجود ندارد که بخواهم برای تو دردسر آفرینی کنم.
هوش مصنوعی: اگر دوباره بر لبان تو بوسه ای بزنم، روح من دوباره جان میگیرد و به حیات باز میگردد.
هوش مصنوعی: چشمانت باعث شدهاند که من همیشه در حال سرگشتگی و بیخبری باشم، و زیبایی موهایت باعث شده که دل من به شدت عاشق تو شود.
هوش مصنوعی: مدتی به یاد من باش تا من هم از فکر تو عبور کنم.
هوش مصنوعی: نگاه دلربایت بسیار دلخراش و ویرانکننده است، به همین دلیل موهای پیچیده و زیبای تو نیز همچون افسونگری، دلها را میرباید.
هوش مصنوعی: ای عزیز من، در دنیا هیچکس را ندیدهام که مانند چشمان سیاه تو زیبایی داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر گلها در باغ با رنگ و عطر زیبا باشند، هیچگاه به زیبایی چهره تو نخواهند بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشقم بر لعل شکرخای تو
فتنهام بر قامت رعنای تو
ماه بر راه اوفتاد از روی تو
سرو شرمنده شد از بالای تو
پوست در تن خشک دارم همچو چنگ
[...]
ای قبای حسن بر بالای تو
مایهٔ خوبی رخ زیبای تو
یاد زلفت برد آب روی صبر
آتش غم گشت خاک پای تو
صد هزاران دل به غوغا بردهای
[...]
آنچه با من میکند سودای تو
میکشم چون نیست کس همتای تو
با خیالی آمد از خجلت هلال
پیش بدر عارض زیبای تو
بر گشاید کار هر دو کون را
[...]
من ز رحمت میکشانم پای تو
کز طرب خود نیستم پروای تو
چشم من جای تو بود ای نور چشم
رفتی و ماند از تو خالی جای تو
چشم خود را اگر نمیبینم رواست
چون نبینم بی تو من ماوای تو
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.