ما در دو جهان جز دلکی ریش نداریم
جز غصّه ز بیگانه و از خویش نداریم
با این همه گر هر دو جهان عرضه دهندم
ما دست دل از دامن درویش نداریم
گر دوست سوی ما نگرد عین عنایت
حقّا که غم از طعن بداندیش نداریم
قربان کمان گوشه ابروی تو گشتیم
چون تیر جفاهای تو در کیش نداریم
مجروح شد از تیر جفایت دل مسکین
جز لطف تو ما مرهم این ریش نداریم
آخر چه شود گر بنهی مرهم لطفی
بر ریش که ما مرهم این نیش نداریم
گویند به ترکش کن و دل باز به دست آر
مشکل همه آنست که این کیش نداریم
باری ز جهان حاصل عمر از غم عشقش
جز دیده ی گریان و دل ریش نداریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان درد و غم ناشی از عشق و فراق میپردازد. او در جهانی پر از غصهها، علاوه بر درد ناشی از بیگانگان، غمهای ناشی از نزدیکان را نیز تجربه میکند. شاعر اشاره دارد که اگرچه دو دنیا در اختیارش باشد، هیچ چیز نمیتواند جایگزین محبت درویش (عاشق) باشد. او به احساس تنهایی و رنج ناشی از بیمحبتی دوست اشاره میکند و تأکید میکند که تنها مرهم دردش محبت محبوب است. در نهایت، شاعر میگوید از تمام زندگیاش جز درد و اشک چیزی به دست نیاورده است و این غم بزرگترین بار زندگیاش است.
هوش مصنوعی: ما در این دنیا و آن دنیا فقط دلسوزی داریم و غیر از غصه و اندوهی که از بیگانگان و حتی از نزدیکان خود داریم، چیزی دیگر نداریم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ممکن است تمام ثروت و داراییهای دو جهان را به من پیشنهاد دهند، اما هیچگاه دست از محبت و دوستی با درویش نخواهم کشید.
هوش مصنوعی: اگر دوست به ما توجه نکند، به یاری خداوند راستین، از انتقادات بدخواهان نگران نخواهیم بود.
هوش مصنوعی: ما به خاطر زیبایی ابروی تو جان خود را میدهیم، چرا که تیرهای بیرحمی تو را در این عشق تاب نمیآوریم.
هوش مصنوعی: دل بیچارهام از تیر ظالم تو زخمخورده است و جز محبت تو، هیچ درمانی برای این زخم ندارم.
هوش مصنوعی: بیش از این چه اتفاقی میافتد اگر محبت و توجهی به دل شکسته و زخمِ عشق من کنی، در حالی که من هیچ درمانی برای این درد ندارم؟
هوش مصنوعی: میگویند که از وسعت دل و عشق بگذر و به راحتی دل را به دست بیاور، اما مشکل این است که ما این راه و روش را نداریم.
هوش مصنوعی: در زندگیام از غم عشق، جز اشکهای ریخته و دل شکسته چیزی به دست نیاوردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تشویش بدو زشت و کم و بیش نداریم
المنته لله که تشویش نداریم
گر زاهد و درویش خورد انده دنیا
ما کار بدان زاهد و درویش نداریم
گفتی ز بد اندیش که بدگوئی ما کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.