در این جهان دل خود را شکسته می بینم
چو زلف یار بر او باد بسته می بینم
تن ضعیف نزار بلاکش خود را
ز درد روز فراق تو خسته می بینم
بعیدم از رخ چون ماه تو تو رخ بنما
که ماه روی تو بر خود خجسته می بینم
امید بود دلم را که برخورد ز وصال
ولی چو عهد تو بازش شکسته می بینم
به روی من نگشایی در وصالش را
چرا همیشه در این باب بسته می بینم
خیال بود که برخیزم از غمت لیکن
درون دیده خیالت نشسته می بینم
به چشم و روی تو سوگند می خورم که به باغ
مدام نرگس و گل گشته دسته می بینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.