بسیار بگفتم دل دیوانه ی خود را
پندم نکند گوش زهی خیره ی خود را
روی تو همی خواهم و خوبست مرا رأی
تدبیر ندارم چکنم طالع بد را
فریاد ز دست دل خودرأی بلاکش
الحق که به جانم شده دشمن دل خود را
مست است مدام از قدح شوق تو جانم
بر مست ملامت نرسد اهل خرد را
پروانه صفت پیش تو ای شمع جهان سوز
خواهم که بسوزم همگی جسم و جسد را
بلبل صفتم ناله هزارست ز شوقت
ای خار چو من کرده گل روی تو صد را
از دیده چنان سیل محبّت بگشایم
کز سینه ی دشمن ببرم زنگ حسد را
آن روز که در خاک تنم را بسپارند
بر یاد تو چون روضه کنم خاک لحد را
بر جان جهان داغم غم هجر تو تا کی
کم سوز دل سوخته، دارای صمد را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.