مهانش شنید و سرافگند پیش
از اندیشه ی او دلش گشت ریش
پس آن گاه سرکرد بر آسمان
همی گفت کای کردگار جهان
نشاید همی گر نه زین سان کنی
که گردنکشان را هراسان کنی
نباید تو ای شاه گیتی گشای
که بندی دل اندر سپنجی سرای
اگر دَه بمانیم اگر ده هزار
وگر بنده باشیم و گر شهریار
چو مرگ آید آن روزگار اندکی ست
همان بنده و شاه گیتی یکی ست
مر این کوش را آتبین پرورید
چو در بیشه ی چین مر او را بدید
همه سرگذشتش به پیش من است
اگرچه نه از خون و خویش من است
کنون شاه را بخشم این داستان
بسی دفتر دیگر از باستان
که من آرزو خواهم از کردگار
که بر من سر آرد کنون روزگار
که گشتم بر این کوهساران غمی
نبینم پس از تو دگر آدمی
امیدم چنین است کاین آرزو
بیابم به فرمان، تو ای نیکخو
چو یزدان سرآرد به من بر زمان
بدین خانه اندر کنیدم نهان
بگفت این و کرد آنگهی آبدست
بشد پیش یزدان به زانو نشست
دو رخساره را بر زمین بر نهاد
نیایش همی کرد تا جان بداد
سکندر ز گفتار او خیره ماند
همی آب دیده به رخ بر براند
بشستند و کردند بروی نماز
در خانه ی تنگ کردند باز
مر آن خانه را دخمه ای ساختند
مر او را به خاک اندر انداختند
همین کرد خواهد به هر کس جهان
همین است جای کهان و مهان
وز آن جا بسی دفتر آورد شاه
همی کرد هر یک به هر یک نگاه
یکی دفتر از پوست آهو بیافت
چو دستور خسرو به خواندن شتافت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش از داستان، مهانش (مهان، شخصیت اصلی) به درگاه خداوند دعا میکند و از او میخواهد که گردنکشان و ظالمین را بترساند و در برابر جبروت او، همه انسانها – چه شاه و چه بنده – برابرند. او آرزو دارد که در این دنیا چیزی نبیند جز آرامش و رحمت خداوند. در ادامه، سکندر تحت تأثیر سخنان مهانش قرار میگیرد و اشک میریزد. بعد از آن، آنها برای دعا و نیایش به خاک میافتند و مرگ مهانش را جشن میگیرند، با ساختن دخمهای برای او و دفن او در آن. این وقایع نشاندهنده اندیشههای عمیق درباره قدرت، مرگ و برابری انسانها است.
هوش مصنوعی: مهمانان آن را شنیدند و قبل از اینکه او فکر کند، دلشان به شدت شکسته شد.
هوش مصنوعی: سپس به آسمان نگاه کرد و با صدایی از روی دعا و خواست، به خداوند جهان خطاب کرد.
هوش مصنوعی: اگر چنین نکنی، خوب نیست؛ زیرا با این کار میتوانی گردنکشها را بترسانی.
هوش مصنوعی: ای شاه بزرگ، نباید دل را در حصار و زندانی نگهداری که این کار باعث تنگنایی در عالم خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر در یک جمع بزرگ بمانیم یا در یک جمع کوچک، فرقی نمیکند. چه در مقام یک خدمتگزار باشیم و چه در مقام یک فرمانروا، ارزش ما به درک و عمل ماست.
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ فرا برسد، فاصله بین آن روز و اکنون بسیار کم است. در آن لحظه، فرقی بین بنده و پادشاه وجود ندارد و همه برابرند.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن یک سنجش و مشاهده در طبیعت میپردازد. در اینجا، یک موجود یا بخصوصی معرفی میشود که در جایی دور، در دل جنگل، با چنین ویژگیهای خاصش، مورد توجه قرار میگیرد. به نوعی نشاندهنده اثری از زیبایی، شجاعت یا خاص بودن است که در دل طبیعت و در میان شگفتیهای آن مییابد.
هوش مصنوعی: تمامی داستان زندگی او برای من روشن است، هرچند که او نسبتی با من ندارد و از خویشاوندان من نیست.
هوش مصنوعی: اکنون میخواهم داستانی را برای شاه بگویم که بسیار بیشتر از آنچه در گذشته گفته شده، است.
هوش مصنوعی: من از خداوند آرزو دارم که اکنون روزگار بر من خوش و نیکو شود.
هوش مصنوعی: در میان این کوهها گشتم و دیگر گمانی از غم نمیبینم، چون تو را ندارم، دیگر برای من هیچ انسانی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: امیدوارم بتوانم این آرزو را به دست بیاورم، ای انسان خوشنفس.
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند به من توجه کند، در این مکان پنهان میشوم.
هوش مصنوعی: او این را گفت و سپس، دستی به آسمان بلند کرد و به طرف خداوند رفت و به حالت نماز در kneeling (زانو زدن) نشست.
هوش مصنوعی: او دو چهره را بر زمین گذاشت و به نیایش مشغول شد تا جانش را از دست داد.
هوش مصنوعی: سکندر از سخنان او گیج و متعجب ماند و اشکهایش روی گونهاش جاری شد.
هوش مصنوعی: آنها در خانهای کوچک نماز را به پا داشتند و درهای آن را بستند.
هوش مصنوعی: آن خانه را مثل یک مخفیگاه ساختهاند و او را در خاک دفن کردهاند.
هوش مصنوعی: این جهان برای هر کسی به یک شکل است و همه انسانها، چه بزرگ و چه کوچک، در آن جایگاه خود را دارند.
هوش مصنوعی: از آنجا، پادشاه کتابهای زیادی آورد و هر یک از آنها را به دیگری نشان میداد و نگاه میکرد.
هوش مصنوعی: یک نسخه از دفتر با جلدی از پوست آهو به زمین افتاد، وقتی که شاهزاده خسرو به خواندن آن شتاب کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.