برآمد بر این بر بسی روزگار
ندیدند گردان جز آن روی کار
کز آن جا گریزنده گردند باز
همی هرکسی از نهان کرد ساز
از ایشان به کوش آمد این آگهی
نشست از بر تخت شاهنشهی
همه مهتران را برِ خویش خواند
به خوبی فراوان سخنها براند
جدا هر یکی را به مردی ستود
بسی پوزش و مهربانی نمود
که ما تاج و تخت از شما یافتیم
از ایران چو بر جنگ بشتافتیم
بسی رنج دیدید در پیش ما
چو پیوند مایید و چون خویشِ ما
شنیدم که دارید راه گریز
نباید نمودن بدان سان ستیز
هر آن کاو بباشد بر این بارگاه
به گردون رسانم مر او را کلاه
همیشه سر انجمن دارمش
گرامیتر از جان و تن دارمش
کرا آرزو نیست کایدر بود
خداوند فرمان و کشور بود
چو خواهد که سوی خنیره شود
همان به کجا تا به تیره شود
نهانش چرا رفت باید به راه
چو خواهد فرستیم با او سپاه
همه مهتران خواندند آفرین
که ای نامور شهریار زمین
همه ساله بخت تو همراه باد
زبان بدان از تو کوتاه باد
فریدون فرخنده ما را تویی
که بر ما تو فرّختر از خسروی
از ایران همه بینوا آمدیم
چو با شاه فرمانروا آمدیم
کنون مایه و ساز داریم و گنج
اگرچه کشیدیم با شاه رنج
نیاگان ما رنج دیدند نیز
ز شاهان پیشین گرفتند چیز
ولیکن نه چندانک ما یافتیم
چو اندر پی شاه بشتافتیم
جهان آفرین از تو خشنود باد
دل بدسگالت پُر از دود باد
ولیکن تو دانی که سالی چهل
برآمد که ما برگرفتیم دل
ز شهر و زن و بچّه و خان و مان
پُر اندیشه دل تا کی آید زمان
چه مایه ز یاران ما کشته شد
چه مایه به خاک اندر آغشته شد
به ایران ندانند ما را به نام
که زنده کدام است و مُرده کدام
به دستوری شاه یک باره بیش
به ایران بباشیم بر جای خویش
سر سال چون نامه آید به شاه
شتابیم یکسر بدین بارگاه
چنین داد پاسخ کِی نامدار
که شاید کنون چون بسازید کار
به دستوری بازگشتن به در
بگوییم با موبد نامور
بزرگان ز پیشش برون آمدند
ز شادی که داند که چون آمدند!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی درباره گفتگوی شاه و مهتران (مردان بزرگ) ایران روایت میشود. شاه به مهتران میگوید که تاج و تخت خود را از کوشش و فداکاری آنان به دست آورده و از آنها تقدیر میکند. او به آنها میگوید که برای حفظ امنیت و آرامش کشور، بهتر است که از درگیری و فرار از جنگ بپرهیزند. شاه اعلام میکند که هر کسی که بخواهد میتواند با نیروی جنگی به او بپیوندد و در کنار او باشد. مهتران نیز از شاه قدردانی کرده و برای او آرزوی موفقیت میکنند. آنها بر این نکته تأکید میکنند که در جنگها زحمت زیادی متحمل شدهاند و در عین حال، نگران وضعیت خود و عزیزانشان هستند. در پایان، توافق میشود که به زودی پیامهایی به شاه ارسال کرده و به دربار برگردند.
هوش مصنوعی: در طول روزگار، هیچ چیز جز زیبایی آن چهره را مشاهده نکردند.
هوش مصنوعی: هر کسی از آنجا که دور میشود، دوباره به سوی آن بازمیگردد و این به خاطر آن است که در دل هر فرد رازهایی وجود دارد که آنها را پنهان میکند.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که از میان آنها، خبری به ما رسید که از روی تخت شاهنشاهی نشسته است. به عبارت دیگر، اطلاعاتی به ما منتقل شده که ریشه در مقام و قدرت بالایی دارد.
هوش مصنوعی: او همه سرشناسان را به خود دعوت کرد و با سخنانی زیبا و دلنشین، آنها را به صحبت واداشت.
هوش مصنوعی: هر کسی را به خاطر مردانگیاش ستایش کرده و از او بابت مهربانی و دوری از خشم عذرخواهی کرده است.
هوش مصنوعی: ما تاج و تخت را از شما به دست آوردیم زمانی که به جنگ با ایران شتافتیم.
هوش مصنوعی: شما در برابر ما سختیهای زیادی را تجربه کردهاید، چون به ما وابستهاید و مثل یک خانواده به ما نزدیکید.
هوش مصنوعی: شنیدم که باید در برابر مشکلات تسلیم نشوید و از راه فرار استفاده نکنید.
هوش مصنوعی: هر کس که در این مکان حضور داشته باشد، من او را به مقام والایی در آسمان خواهم رساند.
هوش مصنوعی: همیشه برای من مهمترین چیز، جایگاه و احترام او در جمع است و او را از جان و تن خود نیز عزیزتر میدانم.
هوش مصنوعی: هر کسی که آرزویی ندارد، خداوند او را در فرمانروایی و قدرت خود قرار نمیدهد.
هوش مصنوعی: وقتی که بخواهد به سمت تاریکی برود، بهتر است که وقتی به آنجا رسید، همانجا بماند تا وارد تاریکی نشود.
هوش مصنوعی: چرا باید به راه کسی که پنهان است رفت؟ اگر او بخواهد، ما میتوانیم همراه او گروهی بفرستیم.
هوش مصنوعی: تمام بزرگمردان بر تو درود فرستادند و گفتند: ای پادشاه مشهور و نامدار، تو مانند شهریاری برای زمین هستی.
هوش مصنوعی: هر سال، بخت تو مانند نسیمی میآید و با تو همراه میشود، اما باید مراقب باشی که زبانی تحت کنترل داشته باشی تا بختت دچار مشکل نشود.
هوش مصنوعی: فریدون خوشبخت، تویی که برای ما از هر شاه و خسرو، بزرگتر و خوشاقبالتری.
هوش مصنوعی: ما از سرزمین ایران با حالتی پریشان و بیپناه آمدیم، وقتی که به حضور شاه قدرتمند رسیدیم.
هوش مصنوعی: اکنون ابزار و وسایل لازم را داریم و اگرچه با شاه مشکلاتی را تحمل کردیم، اما گنج و ثروتی در دست داریم.
هوش مصنوعی: پدران ما نیز از شاهان گذشته زحمت کشیدند و رنج بسیاری را متحمل شدند.
هوش مصنوعی: اما ما به آناندازه که انتظار داشتیم، به مقصد نرسیدیم؛ زیرا وقتی که به دنبالش رفتیم، چیزهای مورد نظر را نیافتیم.
هوش مصنوعی: خداوندی که دنیا را به وجود آورده، از تو راضی باشد و دل بدخواه تو همیشه پر از غم و اندوه باشد.
هوش مصنوعی: اما تو میدانی که سالی چهل بار گذشت که ما دل خود را برداشتیم.
هوش مصنوعی: دل پر از نگرانی است از شهر، زن، فرزند و خانه تا چه زمانی این وضعیت ادامه خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: چقدر از دوستان ما به قتل رسیدند و چقدر به خاک سپرده شدند.
هوش مصنوعی: ما را در ایران به نام نمیشناسند، زیرا تفاوتی میان آنچه زنده است و آنچه مرده است وجود ندارد.
هوش مصنوعی: با فرمان شاه، یکباره در ایران میمانیم و در جای خود ثابت میمانیم.
هوش مصنوعی: وقتی سال به پایان میرسد و نامهای به شاه میرسد، بیدرنگ به این دربار میشتابیم.
هوش مصنوعی: او چنین پاسخ داد که شاید در حال حاضر شما چگونه کارها را انجام میدهید.
هوش مصنوعی: در صورتی که کسی بخواهد به دستور یا فرمانی بازگردد، او باید با شخصی با مقام و نامی معروف صحبت کند.
هوش مصنوعی: بزرگان با خوشحالی از پیش او خارج شدند، زیرا میدانستند که او چگونه به آنجا آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.