به خواب اندر آمد سر هر گروه
یکی تا سپیده برآمد ز جای
غو کوس برخاست و آواز نای
سپاه و سپهبد برآمد ز جای
همی رفت تا نزد قارن رسید
برابرش لشکر گهی برکشید
طلایه همان گه به هم باز خورد
ده و گیر برخاست با دار و بُرد
برآن سان برآویخت هر دو گروه
که از رخم ایشان بلرزید کوه
سپاه فریدون فزون از هزار
نبودند و شد کشته صد نامدار
دگر خسته از رزم بگریختند
فزون از زمانی نیاویختند
که لشکر فزون آمد از ده هزار
زره دار با تیر زهر آبدار
سه فرسنگ بر پی همی تاختند
گهی تیر و گه نیزه انداختند
وز آن رزم پیروز گشتند باز
بگفتند با شاه گردنفراز
که با دشمنان چون برآویختیم
به خون گرد تیره برآمیختیم
بکُشتیم بهری و بهری گریخت
بدان سان که از تنش جوشن بریخت
ز شادی دل کوش پرواز کرد
برایشان درِ آفرین باز کرد
وزآن روی دلخسته لختی سپاه
کشیدند سوی سپهبد به راه
که ما با طلایه برابر شدیم
سوی دشنه و تیغ و خنجر شدیم
درنگی نبودیم بیش اندکی
که ده بود از ایشان وز ما یکی
چو کُشته شد از ما صد و ده سوار
جز از بازگشتن نبُد روی کار
سپهدار دلتنگ شد زآن سخن
بجوشید مغزش ز کین کهن
به فالش بد آمد که دشمن نخست
به خون دلیران چنان دست شست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، به وقوع جنگی بین دو گروه اشاره شده است. در آغاز شب، گروهها به خواب میروند و با طلوع سپیده، صداهای جنگ به گوش میرسد و سپاهها آماده نبرد میشوند. لشکریان در برابر قارن قرار میگیرند و نبردی شدید شکل میگیرد که به لرزیدن کوهها منجر میشود. سپاه فریدون بر لشکر دشمن غلبه میکند، اما همچنان خساراتی به هر دو طرف وارد میشود. افراد زیادی در این نبرد کشته میشوند و برخی از سربازان فرار میکنند. پس از پیروزی، سربازان با شادی به فرمانده خود گزارش میدهند و از کشتن دشمنان صحبت میکنند. با این حال، پس از مدتی، سردار از اوضاع ناراضی میشود و تأملی در خونریزیها و شدت جنگ دارد. متن توصیفگر احساسات متضاد ناشی از نبرد و تاثیرات آن بر روحیه جنگجویان است.
هوش مصنوعی: هر گروهی به خواب رفته بودند و صبح که به روشنی رسید، از مکان خود بیرون آمدند.
هوش مصنوعی: صدای طبل بلند شد و نغمهی نی به گوش رسید، فرمانده و نیروهایش حرکت کردند و آماده شدند.
هوش مصنوعی: او به سمت قارن حرکت میکرد و وقتی به او رسید، لشکری در برابرش برپا شد.
هوش مصنوعی: زمانی که نشانهها و آغازهای یک کار یا رویداد به هم میپیوندند و با هم ترکیب میشوند، به آن زمان است که موفقیت و پیروزی به دست میآید.
هوش مصنوعی: هر دو گروه به قدری به هم هجوم آوردند و مبارزه کردند که کوهها از ترس لرزیدند.
هوش مصنوعی: سپاه فریدون به اندازه هزار نفر نبود، اما در جنگ صد تن از ناموران کشته شدند.
هوش مصنوعی: دیگر از نبرد خسته شدند و فرار کردند، بیشتر از زمانی که میتوانستند به جنگ ادامه دهند.
هوش مصنوعی: لشکری که میآید، بیشتر از ده هزار نفر است و هر کدام زرهی به تن دارند و با تیرهایی که زهر دارند، آمادهی نبرد هستند.
هوش مصنوعی: آنها به مدت سه فرسنگ به سرعت به سمت جلو حرکت کردند و گاهی تیر میزدند و گاهی نیزه پرتاب میکردند.
هوش مصنوعی: پس از آنکه در جنگ پیروز شدند، دوباره با شاه بلندمرتبه گفتوگو کردند.
هوش مصنوعی: زمانی که با دشمنان روبهرو شدیم، خون ما با یکدیگر درآمیخت و موجب تیره شدن فضا شد.
هوش مصنوعی: ما به خاطر او کسی را کشتیم و او به طرز عجیبی فرار کرد، مانند اینکه زره از تنش بریزد.
هوش مصنوعی: از خوشحالی دلش تلاش کرد تا پرواز کند و برای آنها دروازهای از ستایش گشود.
هوش مصنوعی: از آن طرف، از دل خستهای سپاه به سمت فرمانده حرکت کردند.
هوش مصنوعی: ما به صف مقدم جنگ پیوستهایم و آمادهایم تا با دشمنان با شمشیر و سلاحهای تیز روبرو شویم.
هوش مصنوعی: ما درنگ نکردیم و به سرعت کار را انجام دادیم، بهطوری که یکی از ما و ده نفر از آنها در آنجا بودند.
هوش مصنوعی: وقتی که صد و ده سوار از ما کشته شدند، دیگر هیچ راهی برای بازگشت وجود نداشت.
هوش مصنوعی: فرمانده به خاطر آن سخن دلگیر شد و از روی کینهی کهنه، خشمش فوران کرد.
هوش مصنوعی: دشمن با فریب و نیرنگش، نخست به نیت خود دست یازید و به خون دلیران بیپروا و بیرحمانه پی برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.