مرا براه طلب بار در گل است هنوز
که دل به قافله و رخت و منزل است هنوز
کجا ست برق نگاهی که خانمان سوزد
مرا با معامله با کشت و حاصل است هنوز
یکی سفینهٔ این خام را به طوفان ده
ز ترس موج نگاهم بساحل است هنوز
تپیدن و نرسیدن چه عالمی دارد
خوشا کسی که بدنبال محمل است هنوز
کسی که از دو جهان خویش را برون نشناخت
فریب خوردهٔ این نقش باطل است هنوز
نگاه شوق تسلی به جلوه ئی نشود
کجا برم خلشی را که در دل است هنوز
حضور یار حکایت دراز تر گردید
چنانکه این همه نا گفته در دل است هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس دلتنگی و جستجوی معنا اشاره دارد. شاعر از بارِ درون خود و دغدغههایش سخن میگوید؛ او هنوز به دنبال نشانهای از عشق و وصل است. در این مسیر، با چالشها و ترسها روبهرو میشود و به درکی عمیقتر از خود و جهان میرسد. همچنین، شاعر با اشاره به حضور یار، احساسات و رازهایی در دلش را مطرح میکند که هنوز ناگفته ماندهاند. در کل، شعر نشاندهندهی جستجو برای عشق، هویت و ارتباط عمیق با جهان است.
هوش مصنوعی: من هنوز در مسیر طلبی هستم که سنگینی بار در دل دارم، گرچه هنوز به قافله، آذوقه و خانه نیندیشیدهام.
هوش مصنوعی: در کجا نگاهی وجود دارد که با شدت و تاثیرش بتواند همه چیز را در وجود من بسوزاند؟ هنوز من درگیر کار و زراعت هستم و مشغول معامله با دنیا.
هوش مصنوعی: یکی از قایقهای این آدم خام و ناآگاه را به دریا بفرست تا از ترس امواج، چشمانش به ساحل دوخته شده است.
هوش مصنوعی: حال و هوای کسی که میکوشد ولی به هدفش نمیرسد، چه شیرین و چه تلخ است. اما خوشا به حال کسی که هنوز در جستجوی راهی برای رسیدن به مقصودش است.
هوش مصنوعی: کسیکه نتوانسته است از دنیاهای مختلف خود را بشناسد، همچنان در دام فریب این دنیا و ظواهر فانی گرفتار است.
هوش مصنوعی: تلاش و اشتیاق به چیزی یا کسی نمیتواند تمام درد و ناراحتی که در دل دارم را درمان کند. من هنوز هم با حس دلتنگی و خلوتی درونم مواجهام و نمیدانم باید به کجا بروم.
هوش مصنوعی: حضور محبوب باعث شده که داستان و ماجراها بیشتر و پیچیدهتر شود، به گونهای که هنوز ناگفتههای زیادی در دل باقی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرم بریدی و مهر تو در دل است هنوز
نهال عشق مرا پای در گل است هنوز
اگرچه من همه عمر ار تو صبر ورزیدم
به جان دوست که صبر از تو مشکل است هنوز
ز برگریز فنا هرکه میکند عشوه
[...]
اگرچه مردنم از رشک دشمن آسان شد
ولی جداییم از دوست مشکل است هنوز
ببست و کشت به سد خواریم فکندو ببست
مرا امید ترحم ز قاتل است هنوز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.