بر سر کفر و دین فشان رحمت عام خویش را
بند نقاب بر گشا ماه تمام خویش را
زمزمهٔ کهن سرای گردش باده تیز کن
باز به بزم ما نگر ، آتش جام خویش را
دام ز گیسوان بدوش زحمت گلستان بری
صید چرا نمی کنی طایر بام خویش را
ریگ عراق منتظر ، کشت حجاز تشنه کام
خون حسین باز ده کوفه و شام خویش را
دوش به راهبر زند ، راه یگانه طی کند
می ندهد بدست کس عشق زمام خویش را
ناله به آستان دیر بیخبرانه می زدم
تا بحرم شناختم راه و مقام خویش را
قافله بهار را طایر پیش رس نگر
آنکه بخلوت قفس گفت پیام خویش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوعات مختلفی از جمله دین، عشق و برکت الهی اشاره میکند. او به رحمت عام خداوند و زیباییهای ماه تمام اشاره میکند و از فرد دعوت میکند تا در مجالس پرشور حضور یابد. شاعر همچنین به گیسوان و طبیعت زیبا اشاره میکند و به طایر (پرنده) بیان میکند که چرا شکار نمیکند. او به تشنگی زمین و خون حسین (ع) اشاره دارد و از شور عاشقانهای سخن میگوید که فرد را به عبادت و شناخت مقام خود میکشاند. در نهایت، شاعر بر اهمیت پیامها و عشق در زندگی تأکید میکند و از آنچه در دل دارد سخن میگوید.
هوش مصنوعی: بر سر موضوعاتی چون کفر و ایمان، رحمت وسیع خود را نثار کن و پرده از نوای دلنشین خود بردار، همانند ماه کاملی که نورش را میتاباند.
هوش مصنوعی: با صدای نرم و دلنشینی، ماجرای قدیمی را بگو و دوباره به میهمانی ما بیا، و آتش عشق و شوقت را زنده کن.
هوش مصنوعی: دامی که بر دوش تو از گیسوانِ آن دختر است، چرا به شکار پرندهی بام خود نمیروی؟ چرا از زیباییهای خود بهرهبرداری نمیکنی؟
هوش مصنوعی: ریگهای عراق در انتظار هستند و زمینهای حجاز تشنه خون حسین است. ای کوفه و شام، خود را به یاد بیاور.
هوش مصنوعی: دیروز به راهنمای خود اعتماد کردم و تنها مسیر را پیمودم. عشق را به هیچ کس نمیسپارم و خودم بر آن کنترل دارم.
هوش مصنوعی: با ناامیدی و بیخبر از سرنوشت خود، به درگاه معبد صدایی میزدم تا اینکه سرانجام راه و مکان واقعی خود را شناختم.
هوش مصنوعی: پرندهای که بهار را پیشواز میکند، آن پیام خود را که در تنهایی قفس گفته است، به قافله میفرستد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بام برآی و جلوه ده ماه تمام خویش را
مطلع آفتاب کن گوشه بام خویش را
با همه می رسد غمت قسمت بنده هم بده
خاص به دیگران مکن رحمت عام خویش را
پخت ز تف غم دلم خام هنوز کار من
[...]
خیز و چراغ صبح کن ماه تمام خویش را
ساغر آفتاب ده تشنه ی جام خویش را
خال نهاده پیش لب زلف کشیده گرد رخ
کرده بلای عقل و دین دانه و دام خویش را
وه چه نبات نور سست آن خط سبز کز صفا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.