سوز سخن ز نالهٔ مستانهٔ دل است
این شمع را فروغ ز پروانهٔ دل است
مشت گلیم و ذوق فغانی نداشتیم
غوغای ما ز گردش پیمانهٔ دل است
این تیره خاکدان که جهان نام کرده ئی
فرسوده پیکری ز صنم خانهٔ دل است
اندر رصد نشسته حکیم ستاره بین
در جستجوی سرحد ویرانهٔ دل است
لاهوتیان اسیر کمند نگاه او
صوفی هلاک شیوه ترکانهٔ دل است
محمود غزنوی که صنم خانه ها شکست
زناری بتان صنم خانهٔ دل است
غافل تری ز مرد مسلمان ندیده ام
دل در میان سینه و بیگانهٔ دل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است
در دیده می نشیند و بیگانه دل است
اهل وفا ز دیدن هم گشته اند مست
رنگ شکسته باده پیمانه دل است
عمرش به عذر خواهی مهر و وفا گذشت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.