بی تو از خواب عدم دیده گشودن نتوان
بی تو بودن نتوان با تو نبودن نتوان
در جهان است دل ما که جهان در دل ماست
لب فروبند که این عقدهٔ گشودن نتوان
دل یاران ز نواهای پریشانم سوخت
من از آن نغمه تپیدم که سرودن نتوان
ای صبا از تنک افشانی شبنم چه شود
تب و تاب از جگر لاله ربودن نتوان
دل بحق بند و گشادی ز سلاطین مطلب
که جبین بر در این بتکده سودن نتوان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر در مورد عشق و وابستگی عمیق به معشوق صحبت میکند. شاعر بیان میکند که بدون محبوب نمیتواند زندگی کند و وجود او برایش ضروری است. او از مشکلات و دردهایی که عشق به همراه دارد، سخن میگوید و احساس میکند که در دنیای خود محبوس شده است. در نهایت، او به محدودیتهای خود در بیان احساسات و ارتباطات اشاره میکند و میگوید که این مسائل پیچیدهتر از آن هستند که بتوان به راحتی آنها را حل کرد.
هوش مصنوعی: بدون تو نمیتوان از خواب عدم بیدار شد، وجود داشتن بدون تو ممکن نیست و با تو نبودن نیز غیرممکن است.
هوش مصنوعی: دل ما در این دنیا به گونهای است که تمام جهان در دل ما جای دارد. بهتر است سکوت کنیم، زیرا این گرهای است که نمیتوانیم آن را باز کنیم.
هوش مصنوعی: دل دوستانم به خاطر نواهای آشفتهام شکست و من از آن آهنگ که نمیتوانستم بسازم، به شدت احساس درد کردم.
هوش مصنوعی: ای نسیم، اگر شبنم را به ناز بریزی، به چه دلیلی تب و تاب گل لاله را نمیتوان از دل آن گرفت؟
هوش مصنوعی: دل را به حق به زنجیر نکشید و از سلطانها چیزی نخواهید؛ زیرا نمیتوانید با پیشانی خود بر در این مکتب محبت بنشینید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.