هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق خود سخن میگوید. او احساساتش را مانند خونی در جگر توصیف میکند که بر اثر عشق به وجود آمده و در دلش شعلهور است. این عشق و محبت او را به سخن گفتن ترغیب میکند، اما در عین حال راز این احساسات را به گونهای بیان میکند که بیشتر در پرده ابهام بماند.
▣ بیان ، این راز را پوشیده تر کرد 『اقبال لاهوری』 ▣ بعضی کاستی ها ، از ضعف تو نیست از ناتوانی ابزارت است . 『؟』 ❉ گاهی آدم ها چیزی را می گویند تا یک چیزِ دیگر را نگویند . برای همین گاهی در جهانِ کنایه ها ، اشاره ها ، مجازها ، استعاره ها ، سکوت ها و ... در می غلتند تا شاید علاوه بر گریز از مستقیم گویی ، در را به روی جهان زیرین کلامشان گشوده نگه دارند . حسین دباغ ، در کتاب «مجاز در حقیقت ، ورود استعاره ها در علم» اذعان می دارد که استعاره صرفا نوعی ترفند و زینت زبانی نیست ، بلکه از ضروریات زبان است و همچنین به رشد و گسترش زبان مدد می رساند . ❉ کسی مثل مولوی هم در دیوانِ شمس در لابه لایِ انبوهِ غزلیاتش باز از تنگنایِ زبان می نالد . ❉ به قولِ اردشیر رستمی گاهی حتی نزدیک ترین افراد به آدم هم ، ناگفته هایِ بسیاری دارند . شاید اصلاً جهانِ واقعی ، جهانِ ناگفته هاست . ❉ به هر روی ، «قال» ، همیشه آینه یِ خوبی برای نشان دادنِ «حال» نیست . کدکنی در کتابِ زبانِ شعر در نثر صوفیه آورده است که : گاهی در مقاماتِ فلان عارف می خوانیم که مریدی از او پرسشی کرد و شیخ «خاموش» ماند .این خاموشی و سکوت ، معانیِ زیادی را می تواند وارد ذهنِ مخاطب کند . ❉ آیا سکوت ها و نگاه ها هم به اندازه ی کلمه ها آتش انگیزند ؟ آیا می توان سکوت ها و نگاه ها را هم در حوزه ی گفتارها سنجید و وارسی کرد ؟ ❉ نشود فاشِ کسی آن چه میانِ من و توست تا اشـــاراتِ نــظــر ، نامه رسانِ من و توست « هوشنگ ابتهاج»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق خود سخن میگوید. او احساساتش را مانند خونی در جگر توصیف میکند که بر اثر عشق به وجود آمده و در دلش شعلهور است. این عشق و محبت او را به سخن گفتن ترغیب میکند، اما در عین حال راز این احساسات را به گونهای بیان میکند که بیشتر در پرده ابهام بماند.
هوش مصنوعی: عشق و علاقه به سخن، دل مرا به درد آورد و غبار راه، مانند دانههای آتش شده است.
هوش مصنوعی: با محبت و عشق صحبت کردم، اما این گفتار راز را بیشتر مخفی کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو از توران سوی ایران سفر کرد
چو کیخسرو به جیحون بر گذر کرد
شمالی باد چون بر گل گذر کرد
نسیم گل بباغ اندر اثر کرد.
تب دوشین در آن بت چون اثر کرد
مرا فرمود و هم در شب خبر کرد
برفتم دست و لب خایان که یارب
چه تب بود اینکه در جانان اثر کرد
بدیدم زرد رویش گرم و لرزان
[...]
دگر باره چو شیرین دیده بر کرد
در آن تمثال روحانی نظر کرد
لبانم نیم شب تا روز تر کرد
نسیم آمد دهانم پر ز زر کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.