هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از حال بدن و جان و خستگی خود سخن میگوید و به شهری اشاره میکند که در آن بهشت و آرامش وجود دارد. او از معشوق میخواهد که در آنجا باقی بماند و با خاصان و بزرگان ارتباط برقرار کند، در حالی که خودش در فکر و آرزوی دیدار دوست محبوبش است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از حال بدن و جان و خستگی خود سخن میگوید و به شهری اشاره میکند که در آن بهشت و آرامش وجود دارد. او از معشوق میخواهد که در آنجا باقی بماند و با خاصان و بزرگان ارتباط برقرار کند، در حالی که خودش در فکر و آرزوی دیدار دوست محبوبش است.
هوش مصنوعی: بدن من خسته و ناتوان است و روح و جانم در سفر به سوی شهری قرار دارد که در آن مکان «بطحا» وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو در اینجا بمان و با افراد خاص و مورد علاقهات معاشرت کن؛ چون من در حال فکر کردن به خانه و محفل دوست هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دنیی و به عقبی روی با اوست
بجز اومان ندارد هیچ کس دوست
به مادرم گفتم ای بد مهر مادر
نبیره دوست من دشمن نه نیکوست
جوابم داد گفتا دشمن تست
نباشد دشمن دشمن به جز دوست
گنه کردی بگو کردیم ای دوست
که بعد از کار بد این توبه نیکوست
گنه کردن اگرچه خوی توگشت
ولی عفو گناهت هم مرا خوست
توشب بر خاک ، رو می مال ،می نال
[...]
نشسته هر یکی چون دوست با دوست
نمیگنجید کس چون غنچه در پوست
همه جانها زتو پیداست ای دوست
توئی مغز و حقیقت جملگی پوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.