گنجور

 
اقبال لاهوری

شنیدم مرگ با یزدان چنین گفت

چه بی نم چشمن کز گل بزاید

چو جان او بگیرم شرمسارم

ولی او را ز مردن عار ناید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode