گنجور

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

نگویم در تو عیبی، ای پسر، هست

ولیکن بی وفایی این قدر هست

نه در هجر توام خواب و قرار است

نه در عشق توام از خود خبر هست

ازان ناوک که از چشم تو بر من

[...]

جلال عضد

نگویم در تو عیبی ای پسر هست

ولیکن بی وفایی این قدر هست

نه در هجر توام خواب و قرار است

نه در عشق تو از خویشم خبر هست

از آن ناوک که زد چشم تو بر من

[...]

وحشی بافقی

به گرمی گفتش ار کار دگر هست

بجو تا وقت و فرصت این قدر هست

قائم مقام فراهانی

یکی را شوق گل کاری به سرهست

یکی فکرش همه در جمع زر هست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه