به آن رازی که گفتم پی نبردند
ز شاخ نخل من خرما نخوردند
من ای میر امم داد از تو خواهم
مرا یاران غزلخوانی شمردند
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
به آن رازی که گفتم پی نبردند
ز شاخ نخل من خرما نخوردند
من ای میر امم داد از تو خواهم
مرا یاران غزلخوانی شمردند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به رازی اشاره میکند که دیگران نتوانستهاند آن را درک کنند. او از این موضوع ناراحت است که هیچکس از میوه شیرین تجربههایش بهرهمند نشده است. همچنین، او از یک شخصیت بزرگ (میر) کمک میطلبد و بیان میکند که دیگران او را تنها به عنوان یک غزلخوان میشناسند.
هوش مصنوعی: به دلایلی که در مورد رازی که بیان کردم، درک نکردند و از درخت نخل من، میوهای نچیدند.
هوش مصنوعی: من، که رهبری ام را بر عهده دارم، از تو خواهم که مرا به عنوان یک همراه در شعرخوانی بشناسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه از دست او شمشیر خوردند
همه شاهی و ملک او را سپردند
که صاحب حالتان یکباره مردند
ز بیسوزی همه چون یخ فسردند
همه اجزای عالم اهل دردند
سر افشانان میدان نبردند
دگر از طنز گفت اینان چه کردند؟
نمک در دیگ رفت اینها چه خوردند!
به روی جم دو هفته باده خَوردند
سیم هفته بسیج راه کردند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.