گنجور

 
امیر حسینی هروی

نفس تست آلوده حرص و هوا

رو طهارت کن بدریای فنا

پس بشوی از هر دو عالم دست و روی

تا شوی شایسته این گفتگوی

خلوتی کن بر در امید رو

بر مصلای زه توحید رو

قبله را چون یافتی دستی برآر

دست خود یعنی ز غیر حق بدار

گرچه بردی گوی طاعت از ملک

هم بعجز خویش خم زن چون فلک

اختیار خود برون کن از وجود

تا بیابی نقد اسرار سجود

چون برآوردی سر از تدبیر کار

سهو خود را سجده سهوی بدار

نفس زنگی طبع دارد بوی یار

هرچه پیش آید بگردان سوی یار

دولت هر دو جهانت داده اند

پنج نوبت بهر آنت داده اند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode