گنجور

 
امیر حسینی هروی

مرحبا ای شهسوار تیز گام

چون ز توفیقش گذشتی زین مقام

شاد باش ای مقبل فرخنده فال

گوی معنی را همی بر سوی حال

ای گل خندان سر از غنچه برآر

باد نوروز است و ابر نوبهار

خار غم بیرون کش از پای امید

چون نسیم صبحدم دادت نوید

غافلا جام حیات آمیز بین

حالت مردان شورانگیزبین

کار خود کن ای اسیر خود فروش

عالم دیوانگانست هی خموش

از لب لعل شکر دور ای مگس

رمز ماهم اهل ما دانند و بس