گنجور

 
امیر حسینی هروی

زین گریبان هر که سر برمی زند

هر زمان صد حج اکبر میزند

از بیابان هوا احرام گیر

پس طواف کعبه اسلام گیر

هر زمان سوی تو یابد از صفا

در صفای مروه خوف و رجا

آتش اندر خرمن پندار زن

آنگهی لبیک عاشق وار زن

چون پدید آمد حریم بارگاه

نفس خود قربان کن اندر پیش شاه

همچو مویت این طریق ای هوشمند

مو بمو از خود جدا باید فکند

زین به پشت مرکب توفیق کن

پس طواف کعبه تحقیق کن

از جهت بگذر که اینجا کبریاست

خود بهرجائی که روآری خداست

کعبه مردان نه از آب و گلست

طالب دل شو که بیت الله دلست

گر ز معنی بایدت سرمایه ای

بهتر از دانش ندانم مایه ای

آشنا باید در این دریای ژرف

یاد گیر این نکته حرفاً بعد حرف

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode