سلام من سوی آن شاه سرفراز برید
پیام من بر آن ماه دلنواز برید
بنازنین جهانی نیازمندی ما
از این شکسته مهجور پر نیاز برید
ببارگاه سلاطین پناه معشوقی
حقیرمندی و مسکینی و نیاز برید
از این ستمکش محروم از آن حریم حرم
حکایتی بسوی محرمان راز برید
حدیث مختصری چون دهان او گوئید
نه همچو غصه من قصه دراز برید
چو عقل بر محک عشق کم عیار آمد
درون بوته دردش پی گداز برید
ز روی بنده نوازی حدیث درد حسین
بخاک درگه آن شاه سرفراز برید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر پیامی از عشق و نیاز به معشوق را بیان میکند. شاعر به درگاه یک پادشاه سرفراز میرود و از حال خود و عشقش میگوید. او از مشکلات و دردهایش مینالد و به ظلم و محرومیتی که در زندگیاش احساس میکند اشاره میکند. در نهایت، شاعر از درد و مصیبتهای عاشقانهاش به ویژه در ارتباط با حسین یاد میکند و این درد را در محضر آن پادشاه سرفراز با تواضع بیان میکند.
هوش مصنوعی: سلام من به آن پادشاه والا مقام، پیامم را به آن ماه زیبای دلنشین برسانید.
هوش مصنوعی: عزیزم، دنیای ما به شدت به تو نیاز دارد و از این غم و تنهایی که بر دل ما سنگینی میکند، رها شو.
هوش مصنوعی: در نزد سلاطین، من به خاطر عشق خود، انسانی در نیاز و مسکین هستم و از او چیزی نمیطلبم.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و ناامیدی فردی میپردازد که به خاطر ظلم و بیعدالیتی، از عشق و حریم محبوب خود دور افتاده است. او از اینکه نمیتواند به رازهای این عشق دست یابد و به آن حریم نزدیک شود، شکایت دارد و امید دارد که روزی به آن جایی که آرزو دارد، برسد.
هوش مصنوعی: گفتار مختصری که از دهان او میآید، مانند داستان طولانی و پرغصه من نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که عقل در مقایسه با عشق به اندازه کافی قوی نباشد، در دل درد و رنجش ذوب میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و رحمت تو، داستان دردها و رنجهای حسین را به خاک آن پادشاه بزرگوار منتقل کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.