گنجور

 
حسین خوارزمی

چهره ات شمع شب افروزی خوش است

غمزه ات تیر جگردوزی خوش است

طره مشگین رخسارت بهم

لیلة القدری و نوروزی خوش است

از خیال روی و فکر موی تو

سال و مه ما را شب و روزی خوش است

همچو شمع از آتش سودای تو

عاشقان را گریه و سوزی خوش است

من وصالت آرزو دارم ولیک

یارئی از بخت فیروزی خوش است

لطف تو آموخت گستاخی مرا

راستی لطفت بدآموزی خوش است

نازنینا در ره عشقت حسین

پر نیازی محنت اندوزی خوش است