عید در موسم نوروز بسی روح افزاست
روح جانبخش ریاحین چمن راحت زاست
موسم عیش و زمان طرب آمد لیکن
بر دل سوختگان هر نفسی داغ بلاست
عندلیب چمن از ناله نمی آساید
مگر او نیز چو من از گل صد برگ جداست
روز نوروز محبان اثر طلعت دوست
عید عشاق وفا پیشه تجلی لقاست
کیمیای نظر اهل وفا جوی ای دل
که مراد از دو جهان یک نظر اهل وفاست
خاک این در شو اگر ذوق و صفا میطلبی
زانکه این منزل جان بر در اصحاب صفاست
اگر این صومعه با روضه کند دعوی حسن
پیش اهل نظرش از در و دیوار گواست
در پس پرده تو ای دوست جهان میسوزی
پرده چون برفکنی طاقت دیدار که راست
خانمان سوختگانیم که ما را چو حسین
سوختن از غم تو به ز بهشت اعلاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف عید نوروز و زیباییهای آن میپردازد، ولی همچنین از غم و درد سوختگان سخن میگوید. او به تفاوت خوشیها و غمها اشاره دارد و حسرت جدایی از معشوق را احساس میکند. در عین حال، ابراز محبت و عشق را در روز نوروز به تصویر میکشد. شاعر به اهمیت دیدار و نظر اهل وفا تأکید میکند و اعتراف میکند که سوختن در عشق معشوق به مراتب از هر خوشی دیگر ارزشمندتر است. در نهایت، او از دردی که عشق به معشوق بر دل دارد سخن میگوید و به سوختن از غم معشوق در عالم عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در زمان عید نوروز، حال و هوای خاصی وجود دارد که بسیار نشاطآور است. در این ایام بوی خوش گلها و طبیعت تازه، آرامش و شادی را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: زمان شادی و خوشی فرارسیده است، اما برای دلهای سوخته هر لحظه یادآور درد و رنج است.
هوش مصنوعی: بلبل باغ چمن از غم و ناله آرام نمیگیرد، مگر اینکه او هم مانند من از گل صدبرگ جدا شده باشد.
هوش مصنوعی: در روز نوروز، دوستان نور و زیبایی چهره محبوب خود را میبینند و عید عشاق زمان وفاداری و ظهور معشوق است.
هوش مصنوعی: ای دل، در جستجوی نگاه اهل وفا باش، زیرا هدف از دو جهان، تنها یک نگاه از آنهاست.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال لذت و آرامش هستی، باید خود را در این خاک و این مکان قرار دهی؛ زیرا اینجا جایگاه روحانیان و مردان پاک است.
هوش مصنوعی: اگر این صومعه (محل عبادت) به زیبایی خود به اهل نظر (افراد دانا و با بصیرت) افتخار کند، باید گفت که زیباییاش از تمام دیوارها و عناصر آن نمایان است.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، پشت پرده به تو مینگرم و میبینم که درونت آتش میزند و میسوزد. وقتی که پرده را کنار بزنی و خودت را نشان دهی، طاقت دیدارت را ندارم چون حقیقتی در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: ما کسانی هستیم که در حرارت عشق تو به شدت سوختهایم، همانطور که حسین در راه آرمانهایش سوخت. این سوختن برای ما از زندگی در بهشت هم ارزشمندتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ نپذیری چون ز آل نبی باشد مرد
زود بخروشی و گویی «نه صواب است، خطاست»
بی گمان، گفتن تو باز نماید که تو را
به دل اندر غضب و دشمنی آل عباست
ترک من بر دل من کامروا گشت و رواست
ازهمه ترکان چون ترک من امروز کجاست
مشک با زلف سیاهش نه سیاهست و نه خوش
سرو با قد بلندش نه بلندست و نه راست
همه نازیدن آن ماه بدیدار منست
[...]
بر تو این خوردن و این رفتن و این خفتن و خاست
نیک بنگر که، که افگند، وز این کار چه خواست
گر به ناکام تو بود این همه تقدیر، چرا
به همه عمر چنین خواب و خورت کام و هواست؟
چون شدی فتنهٔ ناخواستهٔ خویش؟ بگوی،
[...]
رمضان موکب رفتن زره دور آراست
علم عید پدید آمد و غلغل برخاست
مرد میخوار نماینده بدستی مه نو
دست دیگر سوی ساقی که : می کهنه کجاست ؟
مطرب کاسد بی بیم بشادی همه شب (؟)
[...]
گر سخن گوید، باشد سخن او ره راست
زو دلارام و دلانگیز سخن باید خواست
زان سخنها که بدو طبع ترا میل و هواست
گوش مالش تو به انگشت بدانسان که سزاست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.