ای سروناز رونق بستان ما توئی
ای نور دیده شمع شبستان ما توئی
از بار غم چه غم چو توئی دستگیر ما
وز درد دل چه باک چو درمان ما توئی
ما را بر آنچه حکم کنی اعتراض نیست
ما بنده ایم و حاکم و سلطان ما توئی
فرمان ما برند سلاطین روزگار
گر گوئیم که بنده فرمان ما توئی
گفتم بطره تو شبی کز تطاولت
دیوانه ایم و سلسله جنبان ما توئی
احوال ما بدوست بگو مو بمو از آنک
واقف ز حال زار پریشان ما توئی
ای یوسف مسیح دم از پیش ما مرو
کارام روح و روح دل و جان ما توئی
کنج دل حسین نشد جای هیچکس
مانند گنج در دل ویران ما توئی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یار عزیز و یوسف کنعان ما توئی
در مصر دل عزیزتر از جان ما توئی
یعقوبوار دیده ز غیر تو بستهام
چشم و چراغ کلبهٔ احزان ما توئی
دور قمر به روی تو نسبت درست کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.