بیا در بزم عشق ای دل حریف درد جانان شو
برافشان جان بروی یار و از سر تا قدم جان شو
اگر ذوق و صفا خواهی نثار دوست کن جانرا
وگر کیش وفاداری به تیر عشق قربان شو
چو شاه عشق با چوگان سوی میدان جان آمد
ببوی لذت زخمش برغبت گوی میدان شو
یکی دان و یکی بین شو ترا آخر که میگوید
که گاهی در پی این باش و گاهی طالب آن شو
اگر خواهی که ره یابی بخلوتخانه وحدت
ز انس انس دل بگسل چو جن از خلق پنهان شو
حسین از دامن مردی به چشم جان بکش گردی
سری بر پای مردان نه به خاک راه یکسان شو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این قطعه شاعر به عشق و وفاداری دعوت میکند و از دل میخواهد که در راه عشق جان خود را فدای محبوب کند. او به دنبال عشق به میدان میآید و تأکید میکند که برای رسیدن به محبت واقعی باید از دنیای مادی جدا شد. شاعر بیان میکند که باید به دور از ریا و انزوا به عشق بپردازیم و با اراده و شجاعت در مسیر محبت گام برداریم. در نهایت نیز اشاره میکند که باید همچون مردان حقیقی سر به زیر داشته و متواضع باشیم.
هوش مصنوعی: بیا و در جمع عاشقان حضور پیدا کن، ای دل! به دوستی با محبوب درد و رنج او را به جان بخر، و تمام وجودت را برای او فدا کن.
هوش مصنوعی: اگر به شادابی و زیبایی زندگی میخواهی، عشق را در وجود دوست نثار کن و جان خود را فدای محبت و وفاداری کن. اگر نه، باید در برابر عشق، قربانی بشوی.
هوش مصنوعی: زمانی که عشق مثل یک پادشاه با چوب بازی به میدان آمده، بوی لذت جراحتش را حس کن و با اشتیاق به میدان برو.
هوش مصنوعی: یک نفر را بشناس و او را درک کن. در نهایت ببین چه کسی به تو میگوید که گاهی به دنبال این چیز برو و گاهی به دنبال آن چیز.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به حقیقت و آرامش معنوی برسی، باید از ارتباطات دنیوی و وابستگی به مردم فاصله بگیری و همچون جن که از دید دیگران پنهان میشود، در خلوت و آرامش به خودت بپردازی.
هوش مصنوعی: حسین از دامن یک مرد بزرگ و شجاع به دنیا آمده است. باید بهطور جدی به پاهای مردان بزرگ احترام بگذارد و در مسیر درست و honorable حرکت کند، و نه اینکه به بیراهه برود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلا از جان چه برخیزد؟ یکی جویای جانان شو
بلای عشق را گر دوست داری دشمن جان شو
خرد را از سر غیرت قفای خاک پاشان زن
هوا را از بن دندان حریف آب دندان شو
تو را هم کفر و هم ایمان حجاب است ار تو عیاری
[...]
اگر بگذشت روز ای جان به شب مهمان مستان شو
بر خویشان و بیخویشان شبی تا روز مهمان شو
مرو ای یوسف خوبان ز پیش چشم یعقوبان
شب قدری کن این شب را چراغ بیت احزان شو
اگر دوریم رحمت شو وگر عوریم خلعت شو
[...]
نمیگویم قیامت جوش زن یا شور توفان شو
ز قدرت دست بردار آنچه بتوانی شدن آن شو
برآر از عالم تمثال امکان رخت پیدایی
تو کار خویش کن گو خانهٔ آیینه ویران شو
جمال بینشان در پردهٔ دل چشمکی دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.