ما بار تن ز کوی وصال تو می بریم
وز بهر توشه عشق جمال تو میبریم
تا دوست را ز دوست بود یادگارئی
دل با تو میدهیم و خیال تو میبریم
دلهای ما بدام بلا میشود اسیر
هردم که نام دانه خال تو میبریم
چون مصریان بضاعت ما تنگ شکر است
زیرا که نکته ای ز مقال تو میبریم
مانند خضر چاشنی چشمه حیات
از لفظ همچو آب زلال تو میبریم
ننگ وجود خویشتن از روی مسکنت
از خاک آستان جلال تو میبریم
جانا حسین هست مقیم درت ولیک
بار بدن ز بیم ملال تو می بریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.